پویا منصفی تهرانی کارشناس حقوق بین املل و پژوهشگر تاریخ

معرفی پویا منصفی متخصص جرایم کلاهبرداری و حقوق بین الملل در امریکای جنوبی

۲۷ مطلب با کلمه‌ی کلیدی «پویا منصفی تهرانی» ثبت شده است

پژوهشی در مورد کوه باستانی پردیس از پویا منصفی

نام این کوه باستانی پردیس یا پَدری یا کوه پردیس (padri)، کوهی است در حومهٔ شهرستان جم از توابع استان بوشهر که در نیمه‌راه سیراف به جم  و در نیمه های راه بندر کنگان به فیروز آباد شیراز قرار دارد .

قبل از هر چیزی لازم به توضیح است که داستانها و روایتهای غیر علمی و گاها علمی در مورد این کوه و خواص درمانی ان و جادو که در مورد این کوه وجود دارد هنوز ثابت نشده است  و بعضا ارزش علمی و باستان شناسی ندارد اما قابل توجه و جالب است.

قله این کوه ( گفته می شود) نزدیک ترین نقطه فلات ایران به خورشید است، چون بالاترین ارتفاع در نزدیکی خط استوا است.



مغناطیس فوق العاده قوی کوه در جهان زبانزد است و اگر در فاصله ۵۰ تا ۱۰۰ متری کوه یعنی تقریبا انتهایی ترین نقطه مشخص آسفالت با ماشین توقف کنید و ترمز دستی را بخوابانید، ماشین به جای سر پائینی به نرمی به سمت کوه کشیده می شود که البته همین مغناطیس برای رانندگان نا آشنا بسیار دردسر ساز بوده و تاکنون تعداد زیادی از خودروها بی اختیار با کوه تصادف کرداند. 


پوزپَدری در جم از نقاط دیدنی جغرافیای تاریخی ایران می‌باشد. پدری احتمالاً از کلمهٔ پَد + ری یا پادری به‌معنای محافظ شهر سلطنتی می‌باشد. پاد حفاظت‌کننده و ری و راگا و راگس نیز شهر سلطنتی معنا می‌دهد. از جمله نام‌های زیبای دیگرِ کوه‌های جم می‌توان به تل چگاسه اشاره کرد که امروزه بام جم خوانده می‌شود. گاث یا گات یا گاثه در ادبیات کهن ایرانی به‌معنای سرود می‌باشد. گاس همان لغت پهلوی «گاه» است که به سین ختم می‌شده به‌معنی تخت و سریر، و مراد «مملکت السّریر» است که دولتی مستقل بود و در قفقاز شمالی و مقابلهٔ آن با «زنگ» و مترادف بودن با روم مناسب است. در پارسی باستان گاثو به‌معنی جا و مکان و تخت آمده، در اوستا گاتو به‌معنی جا و تخت، در پهلوی گاس، در هندی باستان (سنسکریت) گاتو آمده‌است. ذیل «گاه» با این همه به گمان نگارنده چگاثه از چکاد یا چکاث و چگاث و چگاس ساخته شده‌است به‌معنای قله یا بلندی و تَل نیز به‌معنای تپه می‌باشد و روی‌هم‌رفته تل چگاسه به‌معنای تپهٔ بلند است


تحقیقات باستان شناسی

پژوهش‌ها نشان می‌دهد در کوه‌های مشرف بر ناحیهٔ جم، دیوارهای صیقل‌زده‌شدهٔ بزرگی در نقاط گوناگون با زاویه‌هایی خاص وجود دارد که افسانه‌ها و روایات قومیِ جم در لهجهٔ محلی آن را «چرم آینه» می‌خوانند. به گفتهٔ بزرگ‌سالان ناحیهٔ جم، آن‌ها قطعه‌های کوچکی از شیشهٔ سیاه را در زیر این «چرم آینه»ها می‌یافته‌اند که فرضیهٔ پادشاهیِ جم در این ناحیه را قوی‌تر می‌کند.

مجسمه‌های «جمشید جم» و «غار آدم» در نزدیکی کوه پَدری، به‌دلیل فعالیت‌های شرکت‌های نفتی و گازی در عسلویه در معرض خطر قرار دارند.

هرچند که پیشینهٔ روستاهای چاهه و دره پلنگی، که در شمال کوه قرار دارند، به‌درستی روشن نیست، ولی نشانه‌هایی از غارنشینی و وجود فسیل‌هایبسیار قدیمی در منطقه دیده شده‌است.


جغرافیا

این منطقه با قرارگیری در ارتفاع ۷۰۰متری از سطح دریا و در نزدیکی خلیج فارس، آب‌وهوای مطلوبی جهت پرورش گیاهان و درختان فراهم آورده‌است. اختلاف دمای هوا با کنار ساحل خلیج فارس، که در برخی از روزهای سال تا ۱۰ درج‌ سانتیگراد می‌رسد، و همچنین رطوبت ملایم آن، این منطقه را به یکی از خوش‌آب‌وهواترین مناطق جنوب ایران تبدیل کرده‌است.


نکات قابل توجهی  دیگری که در این کوه باستانی وجود دارد :

1. برخی می گویند قله این کوه نزدیک ترین نقطه زمین  !!  یا فلات ایران به خورشید است چون بالاترین ارتفاع در نزدیکی خط استواست . البته هنوز  ثابت نشده است 

2. بقایای آتشکده  باستانی که در قله کوه  مشاهده می شود - که البته هنوز مورد تحقیق باستانشناسان قرار نگرفته است . داستانهایی نیز در مورد غسل دادن پادشاه کیانیان جمشید جم در مورد ان ذکر می شود که هنوز در علم باستانشناسی اثبات نشده است.


3. مغناطیس فوق العاده قوی کوه  زبانزد است و اگر در فاصله 50 تا 100 متری کوه یعنی تقریبا انتهایی ترین نقطه مشخص اسفالت با ماشین توقف کنی و ترمز دستی را بخوابانید ، ماشین بجای سر پائینی به نرمی بهسمت کوه کشیده می شود که البته همین مغناطیس برای رانندگان نا آشنا بسیار دردسر ساز بوده و تا کنون تعداد زیادی از خودروها بی اختیار با کوه تصادف کرده اند .

4. پوشش گیاهی منطقه نوعی خار بیابانی گرمسیری منحصر به فرد است که خواص دارویی فراوان دارد و عسلحاصله از منطقه تماما" پیشخرید چند کارخانه داروسازی بزرگ جهان است یکی از ترکیبات اصلی مسکن Advilکه یکی از بهترین قرصهای شناخته شده برای ناراحتی های اعصاب و دردهای میگرنی است از همین عسل تهیه می شود .

5. این منطقه خرمای ویژه نیز تولید می کند که به نام خرمای خصه معروف است و کاملا در شیره خود غرق می شود یعنی یک کاسه آن ظرف سه ساعت پر از شیره می شود و اندازه این خرما اندازه آلبالو بود و به جهت همانخواص دارویی منطقه تماما" برای ساخت قندهای رژیمی برای بیماران دیابتی صادر می شود،  نکته جالب دیگر رویش درخت زیتون در دامنه شمالی کوه حد فاصل شهرستان جم تا روستاهای چاهه و دره پلنگی می باشد که در آب و هوای آن منطقه بسیار بعید می نمود .

فعلا" سندی برای قدمت چاهه و دره پلنگی وجود ندارد ولی علائم مشهودی از غار نشینی مشاهده ، و فسیل هایمختلفی در این منطقه به وفور پیدا شده است .

6. در لایه های زیرین این کوه معدن عظیمی از آب خنک و فوق العاده سالم وجود دارد ، آن هم در اطراف عسلویه !

مردم چاهه و جم ، کوه پردیس را فوق العاده مقدس و محترم می شمارند ، و به استناد علائم موجود در آتشکده احتمالایکی از اولین مکانهایی بوده که نفت در آن سوزانده شده است .

با افتتاح جاده فیروز آباد به عسلویه توسط پتروشیمی ، رفتن به این منطقه خیلی میسر تر و راحت تر شده است . پتروشیمی با تاسیس سه شهرک بزرگ در این منطقه اقدام به تاسیس فرودگاه جم نموده و چهارشنبه هر هفته یک پرواز به مقصد جم انجام می شود که امکان بسیار خوبی برای سفر به این منطقه اعجاب انگیز است .

تحقیق و پژوهش از پویا منصفی تهرانی

دکتر پویا منصفی

جزیره ایستر، جزیره افسانه‌های پر رمز و راز



جزیره ایستر، جزیره افسانه‌های پر رمز و رازی است که به حقیقت تبدیل می‌شوند...این خبر جالب است! با خواندن آن از خودتان می‌پرسید: چرا کسی تا حالا به این فکر نیفتاده است؟ این حفاری باستان شناسی چرا خیلی سال قبل انجام نشده است؟ و…


به گزارش باستان شناسان بیش از 800 تندیس «سر انسان» در جزیره ایستر وجود دارد. کسی فکر نمی‌کرد که این سر‌های بزرگ دارای بدن بوده و یا ادامه‌ای در زیر خاک داشته باشند.

ولی در حال حاضر، گویا راز این سرهای عظیم از زیر خاک بیرون کشیده شده است. راز‌هایی که رسانه‌های جهانی را تحت شعاع خود قرار داده است. نکته اینکه، این جزیره یکی از مهم‌ترین راه‌های آبی بسیار دور در جهان است.

«جزیره ایستر» واقع درجنوب اقیانوس آرام با وسعت 64 مایل، مربع شکل است. شواهد باستان شناسی نشان می‌دهد، این جزیره توسط یک دریانورد هلندی به نام جاکوب روقون  Jakob Roggeveen در سال 1722 کشف شد و در آن زمان نژاد‌های مختلفی چون سرخ پوست با موهای سرخ و تیره پوست در آن زندگی می‌کردند.

در حال حاضر، «جزیره ایستر» یکی از جوان‌ترین سرزمین‌های مسکونی روی زمین است و بیشتر تاریخ‌اش مربوط به ساکنان سرزمین‌های جدا شده در خشکی است. این جزیره تقریبا نیمه راه میان شیلی و تاهیتی قرار دارد. عمدتا از سنگ‌های آتشفشانی ساخته شده است.



حفره باستان شناسان برای کشف بدن‌های پنهان

عمق حفاری را ببینید!!


آیا اینها ساخته دست بشر هستند؟

 ساختار‌های مرجانی کوچک در امتداد خط ساحلی وجود دارد که همین صخره‌های مرجانی با برش‌های زیبایی جزیره را از دریا جدا ساخته اند. بخشی از خط ساحلی این جزیره از گدازه و غارهای آتشفشانی تشکیل شده است.

ساکنان «جزیره ایستر» منزوی ترین جزیره جهان است. قبایل ساکن با نام راپونی با تحمل رنج‌های بیشمار چون؛ قحطی، گرسنگی، شیوع بیماریهای مسری، جنگ داخلی، یورش برای برده‌، استعمار، کاهش جمعیت و... هم اکنون به شهرت جهانی رسیده‌اند.آنها نام سرزمین خود، این مکان جذاب و مرموز را "ناف جهان" گذاره‌اند.

دانشمندان بر این باورند که راز‌های بیشماری در دل این جزیره خفته‌ است. سوال‌های بی پاسخی که چرا حدود 4000 هزار سال پیش، ساکنین جزیره ناپدید شده‌اند؟ و اینکه چه بر سر ساکنین جزیره‌ای که تندیس‌های عظیم سنگی برای خود ساخته‌اند، آمده است؟




   تندیس

و 
گدازه‌های آتشفشانی

حال، بعد از گذشت سال‌ها، یک زن و شوهر باستان شناس به نام روتلیگ و یک گروه دیگر که ترجیح می‌دهند، ناشناس باقی بمانند، شروع به تحقیق و حفاری در این جزیره می‌کنند تا برای پرسش‌های بی پاسخ، پاسخی بیابند.

تحقیق و حفاری آنها منجر به کشف، بدن‌های این سرهای عظیم، تعداد بیشماری کتیبه و نوشته‌های باستانی، اسکلت اجساد کهن و... می‌شود.

این کشف بزرگ، هفته پیش با عنوان «مجسمه های جزیره ایستر دارای بدن هستند»، بر روی اینترنت قرار گرفت و همه را متعجب ساخت. چرا که این تندیس‌ها تنها به عنوان سر‌های بزرگ شناخته شده و معروف بودند.

برخی بر این باورند که ایجاد یک سونامی باعث به پایان رسیدن تمدن این جزیره شده است. گردشگران این جزیره هرگز فکر نمی‌کردند که زیر پایشان، گنج پنهان وجود دارد.

به نظر نمی‌رسد، این تندیس‌ها به خاک سپرده شده باشند. بلکه فرسایش و عوامل جغرافیایی باعث دفن آنها و ناپدید شدن ساکنین آنجا شده است.

این خبر می‌تواند، باور، واقعیت افسانه‌ها را در ذهن و وجود آدمی زنده کند. هنوز جزییات دقیق و بیشتری از این حفاری ارائه نشده است.

دکتر پویا منصفی

بناهای مذهبی شگفت انگیز جهان از پویا منصفی تهرانی

۱۳بنای مذهبی شگفت‌انگیز از سراسر دنیا

مذهب، همواره جایگاه ارزشمندی در میان اقوام و ملت‌های گوناگون داشته است. از قدیم‌الایام، مردم برای برپایی مراسم مذهبی و برای عبادت ، بناهای باشکوهی می‌ساختند. ساخت بناهای ویژه و زیبا به عنوان محل عبادت، به دین و مذهب خاصی اختصاص ندارد و در تمام ادیان و کشورهای گوناگون در تمام طول تاریخ، وجود داشته است. در این مقاله با ۱۳ بنای مذهبی شگفت‌انگیز و باشکوه از سراسر دنیا آشنا می‌شویم.

این سیزده بنای مذهبی، قاره‌ها، دوره‌های زمانی گوناگون و ادیان مذاهب متفاوتی را شامل می‌شوند و به لحاظ ظاهری هیچ کدام با دیگری شباهت ندارند.  هر کدام به لحاظ معماری و تزیینات، کاملا منحصربه‌فرد هستند؛ از یک معبد بودایی در تایلند با حکاکی‌های بی‌نظیر گرفته تا کلیسایی در فنلاند که در گرانیت کنده‌کاری شده است. در این مقاله با این سیزده بنای مذهبی و شگفت‌انگیز از سراسر دنیا آشنا می‌شویم.


Marble Mountains، جنوب شهر دانانگ (Danang)، ویتنام



کوه‌های مرمر یا Ngu Hanh Son، مجموعه‌ای از پنج کوه بلند هستند که بر اساس پنج عنصر طبیعت، فلز، چوب، آب، آتش و خاک، نام‌گذاری شده‌اند. این غارها و تونل‌های شگفت‌انگیز هندو و بودایی در قرن نوزدهم در کوه‌ها ساخته شده اند. یکی از منحصربه‌فرد ترین غارهای این مجموعه، Huyen Khong Grotto است که در آن هیچ نوری نمی‌تابد جز به قاب‌هایی که در حفره‌های سقف قرار گرفته اند. این غارهای دنج با پله‌هایی سنگی به بالای کوه می‌رسند.



 کلیسای Temppeliaukio، هلسینکی، فنلاند

دو برادر در سال ۱۹۶۹ این کلیسای صخره‌ای را خارج از شهر بنا کردند. بنایی باشکوه و جایی برای آرامش و سکوت. این بنا از یک سازه ی گرانیتی که پیش از این وجود داشته، ساخته شده است. این کلیسای لوتران از لحاظ استفاده از عناصر طبیعی، منحصربه‌فرد است؛ اشعه‌های نور خورشید که از پنجره‌های سقفی به داخل می‌تابد، شکاف‌های صخره به عنوان محراب، گنبدی مسی و دیوارهای سخت سنگی. این بنا یکی از پربازدید‌ترین جاذبه‌های گردشگری هلسینیکی است.




 

مون سن میشل (Mont Saint-Michel)، نورماندی، فرانسه

 
در ششصد متری خط ساحل، این صومعه‌ی زیبا و شگفت‌انگیز در بالاترین نقطه‌ی صخره واقع شده است. این بنا به سبک گوتیک ساخته شده و ساخت آن در سال ۱۵۲۳ پایان یافته است. این صومعه تنها در زمان جزر و پایین بودن آب دریا و با عبور از ساحل و بالا رفتن از خیابان‌های شیب‌دار قابل دسترسی است. صومعه در بالاترین نقطه‌ی این جزیره‌ی کوچک قرار دارد. در قرون وسطی، زائران زیادی به این صومعه سفر می‌کردند، امروزه نیز گردشگران بی‌شماری برای دیدن این صومعه به این منطقه سفر می‌کنن
د.



 

St. Michael’s Mount، کورنوال (Cornwall)، انگلستان

این کلیسا و قلعه که بر قله‌ی جزیره‌ای صخره‌ای واقع شده، شباهت‌های بسیاری به همتای فرانسوی خود یعنی مون سنت میشل دارد. این کلیسا نیز از طریق گذرگاه‌های دست ساز گرانیتی در زمان جزر دریا قابل دسترسی است. این مکان دنج و آرام، کنجکاوی هر بازدید‌کننده‌ای را بر می‌انگیزد. به خصوص درباره‌ی داستان‌هایی که پیرامون تاریخچه‌ی آن، نقل می‌شود. از افسانه‌های ذبح شدن افراد غول‌پیکر تا دیدن فرشته‌ی مقرب، سنت میشل، در این کلیسا.



 
پرستش‌گاه سالت لیک، سالت لیک سیتی (Salt Lake City)، یوتا (Utah)، 

ایالات متحده آمریکا

اسکار وایلد، این بنا را با عنوان مخوف‌ترین سازه‌ای که دیده، توصیف کرده است. این کلیسای مورمون و شاهکار مهندسی آن توسط Henry Grow طراحی شده است. وی با بهره‌گیری از تجربیاتش در پل‌سازی، این سازه را طراحی کرده است. این کلیسا در سال های ۱۸۶۴ تا ۱۸۶۷ ساخته شده و گنجایش ۷۰۰۰ نفر را دارد. بزرگ‌ترین ارگ جهان در این کلیسا قرار دارد. گرچه اسکار وایلد نظر مثبتی راجع به این پرستشگاه نداشته، اما Frank Lloyd Wright آن را یکی از شاهکارهای معماری جهان توصیف کرده است. شکوه و عظمت این بنا، حیرت‌انگیز است.


 


معبد Dilwara، Mount Abu، راجستان، هند

این مجموعه که بین قرن‌های یازدهم تا سیزدهم میلادی ساخته شده است، از پنج معبد تشکیل شده که یکی از زیارتگاه‌های معروف و شناخته‌شده‌ی پیروان آیین جین (Jainism) است. معماری ساده‌ی این بنا، بازتابی از ارزش‌های صادقانه و ضد مادی‌گرایانه‌ی این مذهب است. معبد Vimal Vasahi، که معروف‌ترین آنها است، از سایر معابد چشمگیر‌تر است و تماما با مرمر سفید، تراشیده شده است. ستون‌ها، سقف، کف و دیوارهای این معبد با دقت و ظرافت تمام، کنده‌کاری شده‌اند و چشم هر بیننده را مسحور زیبایی و جزییات پیچیده‌ی خود می‌کنند. اعتقاد بر این است که ۱۵۰۰ سنگ‌تراش و ۱۲۰۰ کارگر در مدت ۱۴ سال، این بنای باشکوه و چشم‌گیر را ساخته‌اند.



Pura Tanah Lot، بالی، اندونزی


Pura Tanah Lot روی صخره‌ای که با فاصله‌ی کمی از بالی واقع شده، ساخته شده است. این بنا یکی از ۷ معبد دریایی ساخته شده در کناره‌های سواحل جنوب غربی است. گرچه، تنها اهالی بالی اجازه‌ی ورود به این معبد را دارند اما گردشگران بی‌شماری از بیرون به تماشای آن می‌نشینند. این مکان، یکی از زیارتگاه‌های مهمی است که با اسطوره‌شناسی بالی، گره خورده است. در حقیقت اینجا مکانی برای پرستش خدای دریا است. این بنا در قرن شانزدهم میلادی ساخته شده و اعتقاد بر این است که مارهای دریایی سمی، از این معبد در برابر مزاحمان، حفاظت و نگهبانی می‌کنند.



 

مسجد سلطان احمد یا مسجد آبی و ایاصوفیه، استانبول، ترکیه

این دو بنای با شکوه که در دو طرف یک میدان واقع شده‌اند، نمونه‌هایی از میراث جاودان این شهر هستند. ایا‌صوفیه نمونه‌ای از معماری بیزانس است که نزدیک به هزار سال بزرگ‌ترین کلیسای جامع جهان بود. ایاصوفیه قبل از اینکه به مسجد تبدیل شود، کلیسای رومی کاتولیک بود و اکنون نیز به موزه تبدیل شده است. ساختار و طراحی این بنا، الهام‌بخش ساخت مسجد سلطان احمد است که با نام مسجد آبی نیز شناخته می‌شود و در سال ۱۶۱۶ ساخت آن به پایان رسیده است. کاشی‌ها و شیشه‌های رنگی به کار رفته در نمای داخلی بنا، آبی‌رنگ هستند. این مسجد به نحوی ساخته شده که گنجایش ۱۰۰۰۰ نمازگزار را داشته باشد.




تئوتیئواکان (Teotihuacan)، مکزیکوسیتی، مکزیک

 
Teotihuacan یکی از بزرگ‌ترین شهرهای پیش‌کلمبیایی در آمریکا است.
در مرکز این مجموعه، خیابانی تحت عنوان "خیابان مرگ" وجود دارد و اطراف آن سازه‌هایی با ساختاری باشکوه  شامل دو هرم بزرگ، یکی برای خورشید و دیگر برای ماه، قرار گرفته اند که برای قربانی کردن انسان و حیوانات به کار گرفته می‌شدند. هنوز بر سر این موضوع که موسسان و سازندگان این بنا چه کسانی بوده اند بحث و مناقشه  وجود دارد اما گمان می‌رود، که ۱۰۰ سال پیش از میلاد مسیح ساخته شده و در ۴۵۰ میلادی به اوج شکوفایی خود رسیده است. عظمت و تاریخچه‌ی این بنا، آن را به یک مکان دیدنی و فوق‌العاده، تبدیل کرده است.


معبد Prambanan، جاوه مرکزی، اندونزی

این مجموعه که بزرگ‌ترین معبد آیین هندو در اندونزی است از ۲۴۰ معبد تشکیل شده و جلوه‌ای از معماری کهن آیین هندو است. این معبد در سال ۸۵۰ میلادی ساخته شده است. ویژگی‌های جزیی و چشمگیر، زیبایی و شکوه معماری این بنا و ریزه‌کاری‌های نفیس در نقش‌برجسته‌ها، این بنا را از سایر موارد مشابهش، متمایز کرده است. معبد مرکزی ۱۵۴ پا ارتفاع دارد و به خدایان، Shiva، Brahma و Vishnu اهدا شده است. این بنای مذهبی، عظمت در ابعاد و ریزبینی و دقت در جزییات را یک جا جمع کرده است.

 

قصر پوتالا (Potala Palace)، تبت، چین

این سازه که هنوز پا بر جا است به دستور پنجمین دالایی لاما در سال ۱۶۴۵ ساخته شده و تکمیل کردن آن، بیشتر از پنجاه سال طول کشیده است. این قصر، هم محل استقرار دولت و هم اقامت‌گاه زمستانی دالایی لاما است. قصر سفید محل زندگی دالایی لاما است در حالی که قصر سرخ مکانی برای عبادت و تعلیم به بودائیان تبتی است. این بنا، سیزده طبقه و بیشتر از هزار تالار و اتاق دارد. این بنا به قدری دارای اهمیت و چشم‌گیر است که Zhou Enlai ماموان خود را برای حفاظت از آن در برابر ارتش سرخ در جریان انقلاب فرهنگی چین، فرستاد.

 

معبد سفید یا Wat Rong Khun، استان چیانگ ری، تایلند

این معبد تماما سفید، محل تلاقی هنر و مذهب است. این بنا که نام اصلی آن Wat Rong Khun است با نام معبد سفید نیز شناخته می‌شود. ساخت آن در سال ۱۹۹۷ آغاز شده و همچنان ادامه دارد. Chalermchai Kositpipat، هنرمند سازنده‌ی این بنا، آموزه‌های مذهبی را با هنر و معماری مدرن، پیوند داده است. این بنای غیرمعمول و حیرت‌انگیز، تفسیر مجدد آموزه‌های بودا با استفاده از شیوه‌های مدرن است.  


انگکور وات (Angkor Wat)، کامبوج

یک راهب پرتغالی در قرن شانزدهم این بنا را این طور توصیف کرده است: سازه‌ای فوق العاده که توصیف آن با قلم ممکن نیست و هیچ بنایی مشابه آن در دنیا وجود ندارد.
Angkor Wat، که بزرگ‌ترین بنای مذهبی روی این کره‌ی خاکی است، مجموعه‌ای از بیش از صد معبد سنگی است که در قرن دوازدهم میلادی، ساخته شده اند. این مجموعه که در ابتدا به خدای هندو، Vishnu، تقدیم شده بود، بعد‌ها به یک معبد بودایی تبدیل شد. معماری اصیل خمری را می‌توان در این معبد به خوبی مشاهده کرد.

 

دکتر پویا منصفی

بررسی نام و ریشه نگاره فروهر - پویا منصفی تهرانی


پویا منصفی باستانشناس و پژوهشگر تاریخ 


شرق شناسان اروپایی به قول استاد گرامی و مرحوم  بنده پروفسور منوچهر ستوده دزدان بی سواد شرق شناس که کوچکترین اطلاعاتی در مورد فرهنگ و اداب و عقاید مردم ایران باستان نداشتند ، وقتی به ایران آمدند و کتیبه های هخامنشی و اشکانی و ساسانی را مشاهده نمودند و بدون اطلاع از عقاید زرتشتیان مبنی بر یکتا بودن و قابل روئت نبودن خداوند ، دیدند که هر جا در این کتیبه ها نام خداوند آمده بالای آن نیز این علامت و یا نگاره قرار دارد. لذا در کتابهای خود عکس این نگاره را چاپ نموده و زیر آن نوشتند : تصویر اهورامزدا ؟؟!!!؟؟!!؟ این در حالی است که زرتشتیان نام پرودگار را اهورامزدا گفته و برای خداوند هیچ گونه تصویری قائل نیستند و آن را شرک می دانند و پروردگار هستی را یکتا می دانند.شما این اشتباهات را در کتابهای سرپرسی سایکس ، دکتر گریشمن ،دکتر ژاک دو مورگان می توانید ببینید. ضمن اینکه معنی لغت فروهر به معنای روح و روان خوب است ، همان چیزی که  فرشته به ان می گوییم . 

اهورامزا یک واژه ترکیبی هخامنشی - اوستایی  است که به معنای : دانای بزرگ همه چیز و همه کس


اما...


نام این نگاره : فره وهر است . فره وهر به معنای ارواح پاک یا همان فرشته پاک انسان یا روح پاک است.
فره وهر ها فرشته هایی هستند که هم می توانند بصورت انسانهای زمینی با شند ویا فرستاده خداوند که برای راهنمایی انسانها می ایند و یا آمده اند.


ماه فره وردین یا فروردین در ماه های باستانی ایران  یعنی ماه فروهر ها  !  از این جهت نام گزاری شده که چون ستاره شناسان باستانی ایران توانسته بودند محاسبه کنند که درست در این زمان کره زمین به محل حرکت اولیه حرکت خود رسیده از این جهت یکسال و یک دوره چرخش آن تکمیل گردیده و نیز چون فصل زمستان که فصل مرگ و نابودی است تمام شده و سبزه ها و گیاهان جان تازه ای گرفتند و دوباره فعالیت کشاورزی و دامداری که پیشه اصلی ایرانیان طی صد ها سال بوده آغاز می شود و خداوند خیر و برکت خود را با ارواح پاک و فرشتگان ، جهت راهنمایی انسانها به زمین می فرستند از آن رو این ایام را نوروز می گفتند…. چون زمین مجددا زنده می شد و زندگی دوباره اغاز می گردید که وابسته به نور خورشید و گرما بود . نور خورشید و گرما و فصل کشاورزی برای ایرانیان باستان تنها انگیزه برای زندگی بود و معجزه خداوند برای انها بود . از این رو که زندگی ایرانیان باستان به فصل تابستان و گرما و کشاورزی و دامداری وابسته بود .



مردم ایران زمین برای پذیرایی از فرشتگان و ارواح پاگ گذشته ، خانه های خود را جاروب می کردند و لباس تمیز می پوشیدند و به دیدن افراد با تجربه و پیران دور و نزدیک می رفتند...

پس ماه فروردین ماه فروهر هاست و فروهر یا فره وهر ارواح پاک گذشتگانند که برای راهنمایی ما آمده اند.

اما معانی این نگاره باستانی و عجیب چیست ؟؟

این نگاره یک نگاره و یا علامت زرتشتی نیست . بلکه صد در صد ایرانیست و زرتشتیان بخاطر معانی عرفانی این نگاره که تماما" بر اساس عقاید زرتشت بزرگ بوده و یاد آور تمدن عظیم و فرهنگ بالای ایرانیان است ، آن را نکو می دارند و از آن استفاده می نمایند. این علامت به اشکال مختلف حتی قبل از زمان زرتشت در نزد ایرانیان که آئین مهر و میترا داشتند رواج داشته و در آثار بدست آمده از مناطق سکونت ایلامی ها و مادها مانند همدان و شوش دانیال مشهود و مشخص است .



معنی بخش شماره 1 : قرار دادن چهره یک پیرمرد سالخورده در این نگاره اشاره به شخص نیکوکاری و یکتا پرستی دارد که رفتار و ظاهر مرتب وپسندیده اش سرمشق و الگوی دیگر مردمان بوده است
و دیگران تجربیات وی را ارج می نهادند


معنی بخش 2 : دست راست نگاره به سوی آسمان دراز شده است که این اشاره به ستایش "دادار هستی اورمزد" خدای واحد ایرانیان دارد که زرتشت در 4000 سال پیش آنرا به جهان هدیه نمود

معنی بخش 3 : چنبره ای ( حلقه ای ) دردست چپ نگاره وجود دارد که نشان از عهد و پیمانی است که بین انسان و اهورامزدا ( خداوند )بسته میشود و انسان باید خدای واحد را ستایش کند و همیشه در همه امور وی را ناظر بر کارهای خود بداند . مورخین حلقه های ازدواجی که بین جوانان رد و بدل می شود را برگرفته شده از همین چنبره میدانند و آنرا یک سنت ایرانی میدانند که به جهان صادر شده است . زیرا زن و شوهر نیز با دادن چنبره ( حلقه ) به یکدیگر پیمانی را با هم امضا نموده اند که همیشه به یکدیگر وفادار بمانند.

معنی بخش 4 : بالهای کشیده شده در دو طرف نگاره اشاره به تندیس پرواز به سوی پیشرفت و ترقی در میان انسانهاست و در نهایت امر رسیدن به اورمزد دادار هستی خدای واحد ایرانیان است

معنی بخش 5 : سه قسمتی که روی بالها به صورت طبقه بندی شده قرار گرفته است اشاره به سه دستور جاودانه پیر خرد و دانش جهان "اشو زرتشت" دارد . که بی شک میتوان گفت تا میلیون سال دیگر تا جهان در جهان باقی باشد این سه فرمان پابرجاست و همیشه الگو و راهنمای مردمان جهان است . این سه فرمان که روی بالهای فروهر نقش بسته شده همان کردار نیک - گفتار نیک - پندار نیک ایرانیان است



معنی بخش 6 : در میان کمر پیرمرد ایرانی یک چنبره ( حلقه ) بزرگ قرار گرفته شده است که اشاره به " دایره روزگار" و جهان هستی دارد که انسان در این میان قرار گرفته است و مردمان موظف شده اند در میان این چنبره روزگار روشی را برای زندگی برگزینند که پس از مرگ روحشان شاد و قرین رحمت و آمرزش الهی قرار بگیرد

معنی بخش 7 : دو رشته از چنبره ( حلقه ) به پایین آویزان شده است که نشان از دو عنصر باستانی ایران دارد . یکی سوی راست و دیگری سوی چپ . نخست " سپنته مینو" که همان نیروی الهی اهورامزدا است و دیگری "انگره مینو" که نشان از نیروی شر و اهریمنی است . انسان در میان دو نیروی خیر و شر قرار گرفته است که با کوچکترین لرزشی به تباهی کشیده می شود و نابود خواهد شد . پس اگر از کردار نیک - گفتار نیک - پندار نیک پیروی کند همیشه نیروی سپنته مینو در کنار وی خواهد بود و او به کمال خواهد رسید و هم در این دنیا نیک زندگی خواهد کرد و هم در دنیای پسین روحش شاد و آمرزیده خواهد بود

معنی بخش 8 : انتهای لباس پیرمرد سالخورده باستانی ایران که قدمتی بیش از 4000 سال دارد به صورت سه طبقه بنا گذاشته شده است که اشاره به کردار نیک - گفتار نیک - پندار نیک دارد . پس تنها و زیباترین راه و روش نیک زندگی کردن و به کمال رسیدن از دید اشو زرتشت همین سه فرمان است . که دیده می شود امروز جهان تنها راه و روش انسان بودن را که همان پندارهای زرتشت بوده است را برای خود برگزیده است و خرافات و عقاید پوچ را به دور ریخته است .

این تنها گوشه ای از آثار نیاکان گرامی ماست که امروز وظیفه ماست از آن پاسداری کنیم

. به امید روزی که ایرانی به هویت ملی خویش بازگردد . اینجا تنها این آرزوی داریوش بزرگ که در سنگ نبشته های خود به جای گذاشته است به حقیقت می پیوندد

از مجموعه تحقیقات و مقالات پویا منصفی تهرانی

دکتر پویا منصفی

کمی در مورد کورش هخامنشی - پویا منصفی تهرانی


تنها تصویری که از کورش در کتاب باستان شناس اروپایی  - فرانسوی ؛ مادام دیالا فوا ؛ ثبت شد که امروز به دلایل نا معلومی کتیبه ان نابود و یا ناپدید شده است . در بالای این مجسمه کتیبه ای وجود داشت که نوشته بود :


ادم کی ورش خشیسکه و زرک و خشیسکه پارسه ای

من کورش هستم . شاه شاهان و شاه پارس


بازسازی  تصویر کورش بزرگ از روی کتیبه تصویر کورش بزرگ


تصویر کاملا بازسازی شده کورش بزرگ


کورش واژه ای در زبان پارسی باستان است که ریشه ای از زبان و گویش ماد ها است و معنی ان خورشید وار یا ؛ همانند خورشید ؛ است . 


𐎤𐎢𐎽𐎢𐏁


هخا به معنی ازاد - رها - بزرگوار است و واژه ؛ منش ؛ که امروزه در زبان پارسی هنوز استفاده می شود به معنای روش و رفتار و خرد است  ایرانیان باستان به خاطر اموزشهای زرتشت برزگ به خرد ورزی و خرد انسان خیلی اهمیت می دادند . : هخامنش یعنی : ازاد منش یا بزرگ منش

زرتشت بزرگ که بخشی از عقاید و گفتارش که از دین باستانی ایرانیان  ؛ میترا  ؛  میترائیسم  ، برگرفته شده بود برتری انسان را خرد  می دانست و خرد را بخشی از نیروی خود اوندی ( خداوندی ) و انسان بی خرد را بخشی از ذات دژمن ( دشمن ) و اهریمن ( شیطان ) می دانست.


ارامگاه کورش بزرگ در شیراز - پارس


جالب است که این مکان تا ۸۰ سال پیش به عنوان ارامگاه مادر سلیمان پیامبر شناخته می شد و مردم به این مکان می رفتند و دخیل می بستند و شفا می گرفتند !



 
کوروش قبل از مرگش با هوشیاری و ذکاوت خاصی وصیت به دفن خود و مادرش ماندانا در مکانی دست نیافتنی می نماید.اسکندر مقدونی پس از غارتهای فراوان و تخریب مکانهای ایرانیان به قبر کوروش میرسد و در صدد اهانت به مدفن او برمی آید که در نهایت تعجب به کتیبه ای داخل معبد میرسد که کوروش خطاب کرده: 
اینجا ملک فرمانروائی من است

متن کامل درزیر: 
...اینجا ملک دلیران است و این ملک هیچ خائن و غارتگری را نمی پذیرد...و مطالبی که حاکی از سلطه مستحکم کوروش و ایرانیان بر سرزمین پارس دارد.و اسکندر ناموفق منصرف میشود.بعدها اعراب روی آن کتیبه خطوط عربی و آیه های قرآن حکاکی میکنند که هنوز هم برجاست.دلیل سلامتی نسبی مقبره کوروش نیز بدان جهت است که با حمله عربها به منطقه پارسه و پاسارگاد ساکنین بازمانده آنجا قبر کوروش را مقبره مادر حضرت سلیمان ذکر نموده تا متجاوزین از تخریب مکان منصرف شوند. 


ترجمه متن هخامنشی روی سنگ ارامگاه کورش توسط مادام دیالا فوا باستان شناس فرانسوی

من کوروش هستم ، شاه هخامنشی
ای مردی که هر که هستی و از هر کجا می آیی
زیرا میدانم که خواهی آمد
من کوروش هستم که به ایرانیان شاهنشاهی بخشید .با من مشاجره مکن یگانه چیزی که هنوز برای من باقی مانده است
یک مشت خاک ایران است که پیکر مرا پوشانده 


کوررش کبیر پس از به سلطنت رسیدن با تمامی دشمنان سرزمین پارس مانند امپراطوری های ماد ، و بابل وارد جنگ شد و بدون اینکه یک قطره خون بریزد با منش خوب و دعوت به دوستی بر آنها پیروز شد !
----------------------------
در فرهنگ و ادبیات پارسی و اوستایی بین زن و مرد هیچ تفاوتی نیست و ملاک درفرهنگ ایرانی انسانیت می باشد نه جنسیت ، به طوری که معنث و مذکر در ادبیات گفتاری و نوشتاری و عمومی ما فرق ندارد ، مثلا وقتی می گوییم او رفت ॥او می تواند هم مذکر باشد هم معنث و تنها زبان دنیا هستیم که با وسعت زیاد در ادبیات برای اشیا و اجسام جنسیت قائل نیستیم و این مسئاله به فرهنگ و آداب ایرانی بر می گردد چون در ایران زنان همیشه در برابر مردان بوده و هر حقوقی که یک انسان باید می داشته شامل هم مرد و هم زن می شده...حتی در زبانهای انگلیسی وفرانسه و آلمانی و ایتالیایی و عربی و غیره هم برای ضمایر، مذکر و معنث وجود دارد، این مساله از ضعف زبان فارسی نیست ؛ چرا که ما معادل خانم و آقا ( کدبان و کدبانو ) را درفارسی داریم و هر جا که لازم باشد جنسیت فرد را مشخص نماییم ، از این واژگان استفاده می نماییم و جالب اینکه بعضی کشورها زبان خود را کاملترین ادبیات معرفی می کنند و این در حالی است که اکثر واژه و هجا ها را نمی توانند ادا کنند...شما کدام اروپایی و یا اسیایی را می شناسید که بتواند واژه ایران را مثلما تلفظ کند؟؟ اما یه ایرانی میتواند سخت ترین واژه ها را تلفظ نماید।

---------------------------------------------

آیا می دانید از زمان کورش کبیر تا اواخر ساسانیان و اوایل ورود اعراب به ایران ما پادشاه زن درایران داشتیم و آنها به تنهایی حکومت یک منطقه( ساتراپ) را بدست داشتند که البته زیر نظر شاه شاهان و شاه بزرگ ایران اداره می شد؟

--------------------------------------------

آیا می دانید وقتی کورش کبیر بر سپاه ماد لشگر کشید ، و قبل از جنگ به آنها پشنهاد برابری برادری را در سایه یک کشور بزرگ را داد ، فرمانده ارتش ماد ( آژی دهاک)از اسب فرود آمد و بر پای کورش عادل بوسه زد و سرزمین ماد را تسلیم کورش کرد و هیچ خونی ریخته نشد و مردمان ماد نیز شادمانی کردند ؟ و کورش به آنها هدیه و محبت ارزانی کرد ؟و بعد از تسلیم شدن امپراطوری ماد آنها که نیز از اقوام اریا بودند بدون اینکه دچار خشم و غضب پادشاه ایران شوند توانستند شهروند ایران زمین باشند و حتی عضو خاندان سلطنتی گردند و در خدمت سربازی سپاه ایران استخدام شوند...پس از شکست ماد توسط کورش بزرگ مادها بدون هیچ گونه تبعیضی عضوی از خاندان پادشاهی ایران گردیدند।

---------------------------------
قلمرو هخامنشیان در زمان کورش بزرگ


بخشی از وصیتنامه کوورش که توسط مادام دیالا فوا ترجمه شده است :فرمان دادم بدنم را بدون تابوت و مومیایی به خاک بسپارند ، تا اجزای بدنم ، ذرات خاک ایران را تشکیل دهد

--------------------------------




خلاصه ای از زندگی کورش هخامنشی

کوروش دوم (به پارسی باستان𐎤𐎢𐎽𐎢𐏁)، کوروش بزرگ یا کوروش کبیر، همچنین سیروس و کورُس (برگردان آن از تلفظ‌های اروپایی)، بنیان‌گذار و نخستین شاه شاهنشاهی هخامنشی بود که به مدت سی سال، در بین سال‌های ۵۵۹ تا ۵۲۹ پیش از میلاد، بر نواحی گسترده‌ای از آسیا حکومت می‌کرد. کوروش در استوانهٔ خود که در بابلکشف شده، خودش را «فرزند کمبوجیه، شاه بزرگ انشان، نوادهٔ کوروش، شاه بزرگ انشان، نوادهٔ چیش‌پیش، شاه بزرگ انشان، از خانواده‌ای که همیشه پادشاه بوده‌است» معرفی می‌کند. به گفتهٔ هرودوت، کوروش نسب شاهانه داشته‌است و به‌جز کتزیاس، دیگر نویسندگان یونانی، ماندانا دختر آستیاگ را مادر کوروش دانسته‌اند و گزارش داده‌اند که کوروش حاصل ازدواج کمبوجیه یکم و ماندانا بوده‌است. برخی از مورخان امروزی این روایت را معتبر می‌دانند اما برخی دیگر اعتقاد دارند که رواج این روایت ریشه‌های سیاسی داشته‌است و هدفش این بوده که از بنیان‌گذار شاهنشاهی هخامنشی، مردی نیمه‌مادی بسازد تا مادها را با فرمانروایی پارس‌ها آشتی دهد و اصولاً رابطه‌ای بین ماندانا دختر آستیاگ و کوروش قائل نیستند و آن را افسانه می‌دانند.

دربارهٔ کودکی و جوانی کوروش و سال‌های اولیهٔ زندگی او روایات متعددی وجود دارد؛ اگرچه هر یک سرگذشت تولد وی را به شرح خاصی نقل کرده‌اند، اما شرحی که آنها دربارهٔ ماجرای زایش کوروش ارائه داده‌اند، بیشتر شبیه افسانه‌است. هرودوت در مورد دستیابی کوروش به قدرت، چهار داستان نقل می‌کند؛ ولی فقط یکی از آنها را معتبر می‌داند. طبق نظر گزنفون از قرن پنجم تا قرن چهارم پیش از میلاد مسیح سلسله داستان‌های متفاوتی دربارهٔ کوروش نقل می‌شده‌است.

کوروش ابتدا علیه ایشتوویگو، شاه ماد، به جنگ برخاست و سپس به پایتخت حکومت ماد در هگمتانه یورش برد و با کمک‌هایی که از درون سپاه ماد به او شد، هگمتانه را فتح کرد. سپس کرزوس، شاه لیدیه را شکست داد و به‌سوی سارد لشکر کشید و پس از دو هفته، شهر سارد به اشغال نیروهای ایرانی درآمد. کوروش مسئولیت فتح دیگر شهرهای آسیای صغیر را به فرماندهانش واگذار کرد و خود به اکباتان بازگشت و به‌سوی «پارت»، «زرنگ»، «هرات»، «خوارزم»، «باختر»، «سغد»، «گندار»، «ثه‌تَگوش» و «اَرَخواتیش» لشکر کشید. جزئیات این جنگ‌ها در تاریخ ثبت نشده‌است و اطلاع کمی دربارهٔ جزئیات این نبردها وجود دارد.

در بهار سال ۵۳۹ پیش از میلاد، کوروش آهنگ تسخیر بابل را کرد و وارد جنگ با بابل شد. به گواهی اسناد تاریخی و عقیدهٔ پژوهشگران، فتح بابل بدون جنگ بوده‌است و توسط یکی از فرماندهان کوروش به‌نام گئوبروه در شب جشن سال نو انجام شد. هفده روز پس از سقوط بابل، در روز ۲۹ اکتبر سال ۵۳۹ پیش از میلاد، خود کوروش وارد پایتخت شد. تصرف بابل نقطهٔ عطفی بود که باعث ایجاد امپراتوری بزرگی در آسیای مرکزی و غربی شد و زمینهٔ بازگشت یهودیان تبعیدی به میهن‌شان در سرزمین اسرائیل (کنعان) را فراهم کرد. کوروش همچنین دستور داد که پرستش‌گاه اورشلیم را بازسازی کنند و ظروف و اشیای طلایی و نقره‌ای را که نبوکدنصر، شاه بابل، از اورشلیم ربوده بود، به یهودیان تحویل داد. استوانهٔ کوروش پس از شکست دادن نبونعید و تصرف بابل، نوشته شده و به منزلهٔ سند و شاهد تاریخی پرارزشی‌است. در سال ۱۹۷۱ میلادی، سازمان ملل متحد استوانهٔ کوروش را به همهٔ زبان‌های رسمی سازمان منتشر کرد و بدلی از این استوانه در مقر سازمان ملل در شهر نیویورک قرار داده شد.

هرودوت گزارش می‌دهد که کوروش در جنگ با ماساگتها کشته شد؛ ولی این دیدگاه را بیش‌تر مورخان جدید رد می‌کنند و معتقدند که داستان هرودوت ساختگی است. تنها منبع موثق کهنی که غیرمستقیم به مرگ کوروش اشاره می‌کند، دو لوح و سند گلی یافت‌شده در بابل است که نخستین آن مربوط به دوازدهم اوت ۵۳۰ پیش از میلاد است که تاریخ آن «نهمین سال کورش، شاه کشورها» را نشان می‌دهد. سند دوم که مربوط به سی و یکم اوت ۵۳۰ پیش از میلاد است، «سال آغاز فرمانروایی کمبوجیه، شاه کشورها» را بر خود دارد. این دو سند که در ظاهر اهمیت چندانی ندارند، در واقع نشان می‌دهند که کوروش در فاصلهٔ بین ۱۲ تا ۳۱ اوت سال ۵۳۰ پیش از میلاد درگذشته‌است و یا حداقل، خبر درگذشت وی و بر تخت‌نشینی کمبوجیه در این تاریخ به بابل رسیده‌است.

پیش از سال ۵۵۰ قبل از میلاد پارس‌ها نقش به سزایی در تحولات دنیا بازی نمی‌کردند اما در این سال پیروزی‌ها و فتوحات کوروش بر سلاطین همسایه آغاز گردید. کوروش یک نظامی نابغه بود، به طوری که بین سال‌های ۵۵۰ تا ۵۳۹ پیش از میلاد با فرماندهی موفق لشکریانش پیروزی‌های متعددی کسب نمود. گستردگی پهنه حکومت کوروش تا سال ۵۳۹ پیش از میلاد از شرق، رود سند در هندوستان و از غرب، آناتولی بود. این قلمرو حکومتی ۳۲۰۰ کیلومتر طول داشت


وفات کوروش بزرگ 

کوروش بزرگ بنیاد گذار کشور ایران، مردی که عموم تاریخ نگاران مانند هرودوت و گزنفون او را اندیشمند، دادگستر و مهربان توصیف کرده اند در مارس سال 530 پیش از میلاد 9 سال پس اعلام امپراتوری ایران درگذشت । وی یازده سال پس از ایجاد دولت واحدی از سه طایفه مهاجر قوم آرین- پارس، ماد و پارت - شهر بابل (در جنوب عراق امروز و پایتخت یک امپراتوری به همان نام) را تصرف و در آنجا در اکتبر سال 539 پیش از میلاد ایجاد امپراتوری مشترک المنافع ایران را اعلام کرده بود।امپراتوری ایران در زمان کوروش که نام او در غرب با قلب تلفظ حروف یونانی، سیروس و سایرس، تلفظ می شود از هند تا مرمره و از سیحون (سیر دریا) تا دریای سرخ امتداد داشت। کوروش برای اخراج طوایف آرال که در آسیای میانه وارد سرزمین های امپراتوری پارسها( تاجیکستان امروز و نواحی اطراف) شده بودند به این منطقه رفته بود که به سوی او که سوار بر ارابه بود و سربازانش را در میدان جنگ هدایت می کرد زوبینی پرتاب شد و عمر وی پایان یافت। با وجود درگذشت کوروش، سربازان او جنگ را بردند । آرالی ها تمدنی عقب مانده و غیر قابل قبول برای ایرانیان داشتند و کوروش مایل به آلوده شدن ایرانیان به این تمدن از جمله همبستر شدن با زنانشان مقابل چشم دیگران نبود।موسس کشور ایران که مادرش ماد و پدرش پارس بود در میدانهای جنگ،همیشه در میان سربازان بود و از آنان جدا نمی شد و جان خود را بر سر همین روش گذارد । او بارها گفته بود که نباید سرباز جان برکف نهد و بجنگد و افتخار پیروزی نصیب شاه شود که دور از میدان جنگ در چادر خود درمیان نیروهای محافظ و اسبان آماده برای فرار می آساید।جنازه کوروش همچنان که وصیت کرده بود به پاسارگاد پارس منتقل و مدفون شد و آرامگاه او تا به امروز باقی مانده است و پس از وی پسرش کامبیز دوم (کامبوزبا، کمبوجیا - کمبوجیه هم تلفظ شده است) بر جای او نشست که مصر را ضمیمه امپراتوری ایران کرد.کوروش هنگام تعیین محل دفن خود از این که برای مدتی بسیار طولانی جسد او قطعه زمینی را از ثمر دادن باز می دارد از مردم ایران ( قبلا ) پوزش خواسته بود.کوروش جهانی فکر می کرد و همه ملتها را متساوی الحقوق می دانست و عقیده به ایجاد یک دولت جهانی داشت تا جنگها و خونریزی ها پایان یابد و یک قانون واحد حاکم بر روابط ملتها باشد . اعلامیه او پس از فتح بابل که سلطانش به آزار دادن سایر ملل و نیز اتباع خود شهرت داشت، نخستین منشور ملل متحد شناخته شده و نگهداری می گردد.کوروش پس از تصرف هرسرزمین که می کوشید با کمترین تلفات انسانی صورت گیرد ، رهبری آن ملت را تغییر نمی داد، آداب و قوانین و دین ایرانیان ( آیین زرتشت) را به آنان تحمیل نمی کرد . وی شورائی از این رهبران به ریاست خود تشکیل داده بود و امپراتوری او در حقیقت یک جامعه مشترک المنافع بود و شرط عضویت در این جامعه دادن آزادی به مردم خود ، بر قراری حکومت قانون ، منع بردگی و قطع ظلم و تعدی بود. ارتش کوروش سربازان اسیر را به بردگی نمی فروخت و اموال ملت مغلوب را مصادره و غارت نمی کرد . یهودیان در کتاب مقدس خود کوروش را آزادیبخش و او را یک مسیح خوانده اند. کوروش اسیران یهودی دولت بابل را آزاد کرد و به وطن خود بازگردانید و با پول ایران شهرهایشان را که به دست سلطان بابل ویران شده بود مرمت و نوسازی کرد.طبق نوشته برخی از مورخان، فوت کوروش در چهارم مارس اتفاق افتاد 


حتما در مورد اولین قراداد و پیام حقوق بشر شنیده اید . این منشور گلی در اصل فتح نامه کشور بزرگ بابل در عراق کنونی است. این فرمان را کورش صادر کرد و بر روی استوانه ای گلی حک کردند و برای وزیران و سرداران تحت سلطه ایران فرستاد تا همگان این قانون را در مناطق فتح شدخ جنگی خود اجرا کنند . سازمان ملل متحد - یونسکو این فرمان و منشور گلی را اول فرمان رعایت حقوق بشر می داند و به نام ایران ثبت کرده است و نمادی از ان را بر سر در سازمان ملل متحد با ترجمه به ۶ زبان زنده دنیا نصب کرده است . 

استوانهٔ کوروش در ماه مارس ۱۸۷۹ میلادی (برابر با اسفند-فروردین ۱۲۵۷/۸ خورشیدی) توسط هرمزد رسام در جریان کاوش‌های او در بابِل، بر تپهٔ موسوم به عَمران یافت شد.[۱۲] بعدها مشخص شد که شمال این تپه، محل پرستشگاه اِسگیلَ است، اما چون در آن زمان این پرستشگاه در زیر خاک مدفون بود، مشخص نیست که استوانه در چه فاصله‌ای از این پرستشگاه یافت شده‌است، اما به نظر می‌رسد که استوانه در میان یک دیوار بزرگ در جنوب عَمران یافته شده باشد. همین نکته و همچنین شکل استوانه‌ای کتیبه نشان می‌دهد که این استوانه به‌عنوان یک کتیبهٔ پی‌بنا، درون یک دیوار قرار داده شده بود.

هرمزد رسام در کتاب خود، این استوانه را «از مهم‌ترین کشفیّات دوران‌ها» دانسته و نوشته است که یک استوانهٔ گلی شکسته در ویرانه‌های جیمجیما به‌دست‌آورده و هنری راولینسون با خواندن آن دریافته که این کتیبه، متنی رسمی از تصرف بابل به‌دست کوروش است. وی همچنین از اینکه بخشی از استوانه شکسته و گم‌شده، ابراز تأسف کرده‌است.

استوانهٔ کوروش، استوانه‌ای از جنس خاک رس است که از دو قسمت تشکیل شده‌است؛ تکهٔ اول، همان قطعهٔ اصلی گل‌نوشته است که هرمز رسام آن را کشف کرده بود و در ۳۵ خط نوشته‌شده و تکهٔ دوم شامل خط‌های ۳۶ تا ۴۵ می‌شود و در کلکسیون بابلی دانشگاه ییلتوسط پاول-ریچارد برگر پیدا شد. درازای این استوانه ۲۲٫۸۶ سانتی‌متر و پهنای آن ۱۱ سانتی‌متر است و به زبان اکدی (بابلی نو) نوشته شده‌است. این گل‌نوشته به‌شکل استوانه‌ای است که دو انتهای این استوانه باریک‌تر و در وسط کمی بَرآمده‌است. این استوانه شامل ۴۵ خط می‌شود که روی‌هم‌رفته حدود ۲۰ سطر از آن کاملاً شکسته‌شده و امروزه در دست نیست و سه سطر ابتدایی آن نیز تقریباً به طور کامل شکسته‌اند و قابل خواندن نیستند.

 اصل این استوانه های گلی در موزه ملی انگلستان است و ترجمه ان برای شما جالب خواهد بود :



خط ۱. آن هنگام که مَـردوخ، پادشاه آسمان‌ها و زمین ... دشمنانش را ویران می‌کند... «کوروش» (در متن بابلی: «کو - رَ - آش»)، شاه جهان، شاه بزرگ، شاه توانمند، شاه «بابـِل» (با - بی - لیم)، شاه «سومر» (شو- مـِ - ری) و «اَکـَّد» (اَک - کـَ - دی - ای)، ...

خط ۲. ... همه جهان.

خط ۳. ... مرد ناشایستی به فرمانروایی کشورش رسیده بود.

خط ۴. او آیین‌های کهن را از میان برد و چیزهای ساختگی به جای آن گذاشت.

خط ۵. معبدی بَدلی از نیایشگاه «اِسَـگیلَـه» (اِ- سَگ - ایلَـه) برای شهر «اور» (او - ریم) و دیگر شهرها ساخت.

خط ۶. او پیشکشی‌های ناپاک ... آیین‌هایی که شایسته آنان نبود ... هر روز یاوه‌سرایی می‌کرد.

خط ۷. او کارهای پیشکشی‌های روزمره به خدایان را مانع شد. او با مقررات نامناسب در زندگی مردم دخالت می‌کرد. اندوه و غم را در شهرها پراکند. او از پرستش «مردوخ» (اَمَـر -اوتو) خدای بزرگ روی برگرداند.

خط ۸ او مردم را به سختی معاش دچار کرد. هر روز به شیوه‌ای ساکنان شهر را آزار می‌داد. او با کارهای خشن خود مردم را نابود می‌کرد ... همه مردم را.

خط ۹. از ناله و دادخواهی مردم، «انلیل» خشمگین شد و از آن سرزمین ... دیگر ایزدان که با او زندگی می‌کردند نیز پرستشگاه‌ها را ترک کردند.

خط ۱۰. مردم از خدای بزرگ می‌خواستند تا به وضع همه باشندگان روی زمین که زندگی و کاشانه‌شان رو به ویرانی می‌رفت، توجه کند. مردوخ خدای بزرگ اراده کرد تا ایزدان به «بابـِل» بازگردند.

خط ۱۱. ساکنان سرزمین «سومر» و «اَکـَّد» مانند مردگان شده بودند. مردوخ به سوی آنان متوجه شد و بر آنان رحمت آورد.

خط ۱۲. مَـردوخ به دنبال فرمانروایی دادگر در سراسر همه کشورها به جستجو پرداخت. به جستجوی شاهی خوب که او را یاری دهد. آنگاه او نام «کوروش» پادشاه «اَنـْشان» (اَن - شـَ - اَن) را برخواند. از او به نام پادشاه جهان یاد کرد.

خط ۱۳. او تمام سرزمین «گوتی» (کو-تی-ای) را به فرمانبرداری کوروش درآورد. همچنین همه مردمان «ماد» (اوم - مان مَـن - دَه) را. کوروش با هر «سیاه سر» (انسان) دادگرانه رفتار کرد.

خط ۱۴. کوروش با راستی و عدالت کشور را اداره می‌کرد. مَـردوخ، خدای بزرگ، با شادی از کردار نیک و پندار نیکِ این پشتیبان مردم خرسند بود.

خط ۱۵. او کوروش را برانگیخت تا راه بابـِل را در پیش گیرد؛ در حالی که خودش همچون یاوری راستین دوشادوش او گام برمی‌داشت.

خط ۱۶. لشکر پر شمار او که همچون آب رودخانه‌ای شمارش ناپذیر بود، آراسته به انواع جنگ‌افزارها در کنار او ره می‌سپردند.

خط ۱۷. مَـردوخ مقدر کرد تا کوروش بدون جنگ و خونریزی به شهر بابـِل وارد شود. او بابـِل را از هر بلایی ایمن داشت. او «نـَبونعید» (نـَ - بو - نـَ- اید) شاه را به دست کوروش سپرد.

خط ۱۸. مردم بابـِل، سراسر سرزمین سومر و اَکـَّد و همه فرمانروایان محلی فرمان کورش را پذیرفتند. از پادشاهی او شادمان شدند و با چهره‌های درخشان او را بوسیدند.

خط ۱۹. مردم سروری را شادباش گفتند که به یاری او از چنگال مرگ و غم رهایی یافتند و به زندگی بازگشتند. همه ایزدان او را ستودند و نامش را گرامی داشتند.

خط۲۰. منم «کوروش»، شاه جهان، شاه بزرگ، شاه توانمند، شاه بابـِل، شاه سومر و اَکـَّد، شاه چهار گوشه جهان.

خط ۲۱. پسر «کمبوجیه» (کـَ-اَم-بو-زی-یَه)، شاه بزرگ، شاه «اَنـْشان»، نوه «کوروش» (یکم)، شاه بزرگ، شاه اَنـْشان، نبیره «چیش‌پیش» (شی-ایش-بی-ایش)، شاه بزرگ، شاه اَنـْشان.

خط ۲۲. از دودمانی که همیشه شاه بوده‌اند و فرمانروایی اش را «بعل» (بـِ-لو) و «نابو» (نـَ-بو) گرامی می‌دارند و با خرسندی قلبی پادشاهی او را خواهانند. آنگاه که بدون جنگ و پیکار وارد بابـِل شدم.

خط ۲۳. همه مردم گام‌های مرا با شادمانی پذیرفتند. در بارگاه پادشاهان بابـِل بر تخت شهریاری نشستم. مردوخ دل‌های پاک مردم بابـِل را متوجه من کرد، زیرا من او را ارجمند و گرامی داشتم.

خط ۲۴. ارتش بزرگ من به صلح و آرامی وارد بابـِل شد. نگذاشتم رنج و آزاری به مردم این شهر و این سرزمین وارد آید.

خط ۲۵. در پی بهبود وضع داخلی بابـِل بودم ... نبونعید، بر دوش مردم درمانده بابـِل یوغی نهاده بود که در خور شأن آنان نبود.

خط ۲۶. از بند رهایشان کردم و به بدبختی‌های آنان پایان بخشیدم. فرمان دادم که همه مردم در پرستش خدای خود آزاد باشند و آنان را نیازارند. فرمان دادم که هیچ‌کس اهالی شهر را از هستی ساقط نکند. مردوخ از کردار نیک من خشنود شد.

خط ۲۷. او بر من، کوروش، که ستایشگر او هستم، بر پسر من «کمبوجیه» و همچنین بر همه سپاهیان من،

خط ۲۸. برکت و مهربانی اش را ارزانی داشت. ما همگی شادمانه و در صلح و آشتی مقام بلندش را ستودیم. به فرمان مردوخ همه شاهانی که بر اورنگ پادشاهی نشسته‌اند.

خط ۲۹. و همه پادشاهان سرزمین‌های جهان، از «دریای بالا» (دریای مدیترانه) تا «دریای پایین» (خلیج فارس)، همه مردم سرزمین‌های دوردست، همه پادشاهان «اموری» (اَ - مور - ری - ای)، همه چادرنشینان،

خط ۳۰. مرا خراج گذاردند و در بابـِل بر من بوسه زدند. از ... تا «آشور» (اَش-شور) و «شوش» (شو-شَن)

خط ۳۱. من شهرهای «آگادِه» (اَ-گـَ-دِه)، «اِشنونا» (اِش-نو-نَک)، «زَمبان» (زَ-اَم-بـَ-اَن)، «مِتورنو» (مـِ-تور-نو)، «دیر» (دِ-ایر)، سرزمین «گوتیان» و شهرهای کهن آن سوی «دجله» (ای-دیک-لَت) که ویران شده بود را از نو ساختم.

خط ۳۲. فرمان دادم تمام نیایشگاه‌هایی که بسته شده بود را بگشایند. همه خدایان این نیایشگاه‌ها را به جاهای خود بازگرداندم. همه مردمانی که پراکنده و آواره شده بودند را به جایگاه‌های خود برگرداندم. خانه‌های ویران آنان را آباد کردم. همه مردم را به همبستگی فرا خواندم.

خط ۳۳. هم چنین پیکره خدایان سومر و اَکـَّد را که نـَبونعید بدون واهمه از خدای بزرگ به بابـِل آورده بود؛ به خشنودی مَـردوخ به شادی و خرمی.

خط ۳۴. به نیایشگاه‌های خودشان بازگرداندم، بشود که دل‌ها شاد گردد. بشود، خدایانی که آنان را به جایگاه‌های مقدس نخستین شان بازگرداندم،

خط ۳۵. هر روز در پیشگاه خدای بزرگ برایم خواستار زندگانی بلند باشند. بشود که سخنان پر برکت و نیک خواهانه برایم بیابند. بشود که آنان به خدای من مَـردوخ بگویند: «به کوروش شاه، پادشاهی که تو را گرامی می‌دارد و پسرش کمبوجیه جایگاهی در سرای سپند ارزانی‌دار.»

خط ۳۶. بی گمان در روزهای سازندگی، همگی مردم بابـِل، پادشاه را گرامی داشتند و من برای همه مردم جامعه‌ای آرام فراهم ساختم...

خط ۳۷. ... غاز، دو اردک، ده کبوتر. برای غازها، اردک‌ها و کبوتران...

خط ۳۸. ... باروی بزرگ شهر بابـِل بنام «ایمگور-اِنلیل» (ایم-گور-اِن-لیل) را استوار گردانیدم ...

خط ۳۹.... دیوار آجری خندق شهر را،

خط ۴۰ ... که هیچ‌یک از شاهان پیشین (کار ساخت دیوار را) با بردگانِ به بیگاری گرفته شده به پایان نرسانیده بودند...

خط ۴۱. ... به انجام رسانیدم.

خط ۴۲. دروازه‌هایی بزرگ برای آن‌ها گذاشتم با درهایی از چوب سِدر و روکشی از مفرغ...

خط ۴۳. ... کتیبه‌ای از پادشاهی پیش از من بنام «آشور بانی‌پال» (آش - شور - با - نی - اَپ - لی)

خط ۴۴. ...

خط ۴۵. ... برای همیشه!




هنری راولینسون، کسی که برای نخستین بار متن استوانه را به‌زبان انگلیسی ترجمه کرد.




پویا منصفی تهرانی باستان شناس و پژوهشگر تاریخی
دکتر پویا منصفی

تمدن چند هزار ساله شوش در استان خوزستان


شوش به زبان ایلامی باستان یعنی خوب

و شوشتر که در همسایگی این شهر باستانی قرار دارد یعنی خوبتر


 پژوهشهای پویا منصفی تهرانی باستانشناس ایرانی



شهر باستانی شوش که در انگلیسی به سوزا مشهور است در استان زیبای خوزستان به تائید دانشمندانی چون پروفسور گریشمن ، دکتر مورگان ، مادام دیالا فوا و پروفسور پوپ و جمع زیادی از باستان شناسان دوران نوین ، از کهن ترین شهرهای جهان  است  که حدود 5 تا 8 هزار سال پیش از میلاد به عنوان کانون مذهبی و اجتماعی و محلی برای سکونت قدیمی ترین دولت شهر و امپراطوری ایران باستان یعنی ایلامی ها و ساکنان دشت خوزستان بنیاد نهاده شد . 




هنگامی که نخستین گروه¬های اقوام مهاجر ایرانی دسته دسته پای در خاک ایران می‌گذاشتند، امپراتوری ایلام در دشت خوزستان که حوالی 2500 پیش از میلاد پایه‌گذاری شده بود، به دوره¬ی طلایی خود دست یافته بود. ایلامی ها 100 سال در ایران حکومت کردند و دانش و اختراعات خود را به جهانیان صادر کردند.شهر باستانی شوش در مجموعة میراث فرهنگی ایران و جهان از جایگاه ویژه¬ای برخوردار است. 150 سال پیشینة فعالیتهای باستان¬شناسی در شوش آن را در زمرة نخستین نقاط کاوش شده در خاورمیانه و جهان قرار داده، و حجم عظیمی از غارت اشیاء و اموال فرهنگی آن توسط خارجی¬ها همواره یادآور یک دورة غفلت سیاسی-فرهنگی مردم ایران در تاریخ¬شان محسوب می¬شود. 


  بقایای دیوارهای کاخ شوش در موزه لور



                             

انتظار می¬رود با چنین مجموعة بی نظیری از میراثِ فرهنگِ بشری که شامل آثار و نشانه¬های تمدنی پیش  از تاریخی، ایلامی، هخامنشی، اشکانی، ساسانی و دوره¬های مختلف اسلامی و همچنین حضور ادیان جهانی زرتشتی و یهودی، مسیحی و اسلامی است، به طور مسوولانه¬ای رفتار شود. پرسش این است که چرا تاکنون این مجموعة عظیمِ تاریخِ بشری در فهرست آثار جهانی به ثبت نرسیده و حتی پرونده¬ای هم برای ثبت آن آماده نشده است؟ چرا در نهایتِ بی¬مبالاتی اقدام به صدور مجوز برای ساخت دو هتل در عرصه این مجموعه باستانی شد، در حالی که این هتل¬ها می¬توانند با 1 کیلومتر فاصله در خارج از عرصة باستانی شهر ساخته شوند؟ پاسخ سازمان میراث فرهنگی برای تعلل در تهیة پروندة ثبت جهانی مجموعة باستانی شوش که از نخستین کانون¬های شکل¬گیری شهرنشینی و ابداع خط در جهان بوده است، چیست؟ 




تندیس طلایی متعلق به شهر شوش، ساخت 3400 سال پیش



تاریخ ایلام به سه دوره¬ی ایلام قدیم، میانه و جدید تقسیم می‌شود. در سال¬های پایانی قرن نهم پیش از میلاد (814 پیش از میلاد) تاریخ ایلام وارد دوره¬ی جدید می‌شود و شاهان چندی زمام قدرت را به دست می‌گیرند ولی در کمتر از دو سده، آرام آرام راه زوال می‌پیماید و سرانجام امپراتوری قدرتمند عیلام به دست «آشور بانیپال» شاه خونخوار آشور (631 ـ 668 پیش از میلاد) منقرض می‌گردد.




مجسمه مردی در حال نواختن سازی شبیه به تار ؟!؟!



قابل توجه کسانی که یونان را مهد موسیقی می دانند..
این مجسمه در موزه هفت تپه قرار دارد و متعلق به تمدن ایلام است و 4 هزار سال قدمت دارد




ایلامیان سهم بزرگی درشکل‌گیری فرهنگ و تمدن ایرانی دارند. آنان پایه‌گذاران حکومت مستقل و فراگیر و بانیان ورود ایران به «عصر تاریخی» بودند.





فرتور روبرو ، زنی در حال نخ ریسی در 3هزار سال پیش 


پیشینه نخ ریسی و نساجی و پارچه بافی در ایران به 4 هزار سال می رسد.

این سنگ نگاره در شوش پیدا شده و در موزه لور نگهداری می شود



نخستین کسی که ویرانه های شوش باستان را باز شناختند بنجامین بن جناح ، خاخام کلیمی بود که بین سالهای 1163 و 1173 میلادی برای بررسی وضعیت کلیمیان در ایران به سر می برد. وی هنگام زیارت دانیال نبی(ع) از تپه های باستانی شوش نیز دیدن کرد . عملیات اکتشاف باستان شناسی در شوش از سال 1850 میلادی آغاز گردید وچندین مرتبه ادامه یافت که حاصل آن کشف آثار با ارزش وشکوهمندی از تمدن وفرهنگ اقوام ایلامی،هخامنشی بوده است . از دیدنیهای این شهر می توان موزه شوش، بقایای کاخ تابستانه داریوش بزرگ . بقایا و ستونهای عظیم کاخ خشایار شاه در کنار رودخانه باستانی شائور . قلعه شوش . بقایای شهر صنعتگران متعلق به دوارن اشکانی ، بارگاه دانیال نبی(ع) ، کاخ شائور تپه باستانی آکروپل را نام برد. . 

شهر شوش در طول تاریخ چند هزار ساله خود ، بارها مورد هجوم قرار گرفت . اولین بار آشور بانی پال امپراطور آشور آن را تخریب وسپس به دست غارتگران خارجی و داخلی غارت شد . در دوران جنگ ایران و عراق نیز این شهر مدتی تا منطقه فکه نزدیک قلعه شوش بدست عراقی ها افتاد و اون شهر را به توپ بستند اما در طی عملیات فتح المبین ، سربازان ایرانی ،دلیرانه دست دشمن را از حریم مقدس این خاک کوتاه کردند .
شوش (سوزا) شهری باستانی است که در یکصد و پنجاه کیلومتری شرق رود دجله در استان خوزستان از دوران امپراتوری ایلامیان، هخامنشیان و اشکانیان واقع شده است. شوش یکی از قدیمی ترین سکونتگاههای شناخته شده در جهان است، احتمالاً به سال 4000 پیش از میلاد پایه گذاری شده، با وجود اینکه نخستین آثار یک دهکده مسکونی در آن مربوط به 8000سال پیش از میلاد هستند. 

بعضی از باستان شناسان وقتی نام قدیمی ترین شهر جهان را می شنوند فورا" با جبهه می گیرند و می گویند در چین و منطقه میان رودان نیز شهر هایی با قدمت 8 تا 10 هزار سال است.....

بله درست است ، اما منظور باستان شناسان پیدایش شهر نیست...چرا که پر واضح است که در مناطق مختلف دنیا انسان یکجا نشین و غار نشین از 10 تا 15 هزار سال پیش زندگی می کرده است...

منظور ما پیدایش دولت شهر های متمدن با تشکیلات اداری و نظامی و داشتن خط و زبان مستقل است .

یادمان نرود که یکی از قدیمی ترین خط های دنیا خط میخی ایلامی است که پدر خط میخی هخامنشی و پدر بزرگ زبان پارسی امروز است ! و نیز بدانیم که ایلامیان چنان از نظر پزشکی و علوم مختلف و استفاده از ابزار نظامی و زندگانی پیشترفته بودند که تعجب همکان را بر داشته است . دیوارهای کاخهای ایلامی و مجسمه ها و نیز ترجمه کتیبه های میخی ایلامی ما را بر ان داشته که با یک تمدن مرموز و عظیم سرکار داریم که هنوز نیمی از ان در دل خاک است و هنوز کاووش و حفاری نشده است.

انچه از کشفیات باستان شناسی مشخص شده است تپه های با ستانی شوش و مناطق اطراف آن ، ( هفت تپه ، شوشتر ، چغازنبیل ) از حدود 8 هزار سال پیش ساکنانی داشته است. اما هنوز زیگورات باستانی هفت تپه کاملا" حفاری نشده و نام اقوامی که در این منطقه قبل از ایلامی ها ساکن بودند مشخص نشده است. مهمترین اقوام متمدن جهان باستان ایلامی ها بودند که در حدود 4 هزار سال پیش در این منطقه تمدن عظیمی را برپا کردند.



نگاهی گذرا به امپراطوریهای بزرگی که در شوش تمدنهای عظیم و شگفت انگیز ایجاد کردند


ایلامی ها


در ابتدای تاریخ بشر که انسان متمدن با اختراع ذوب فلز و خط به پیشرفت چشمگیری دست یافته بود منطقه بین النهرین جایگاه ویژه ای داشت. سه تمدن مشهور در این قسمت در جوار یکدیگر می زیستند:آشوری ها ، ایلامی ها و بابلی ها . شوش پایتخت ایلام از موقعیت ممتازی برخوردار بود. ایلام در واقع تلفظ آشوری سرزمین هل تم تی به زبان ایلامی است و هل تم تی به معنای سرزمین خدایان است.دلایل اصلی پیشرفت ایلامی ها و پایتخت آنان شوش از حدود 7000 سال پیش به این شرح است:
1- دلایل ژنتیکی مبتنی بر هوش ذاتی
2- دلایل اقلیمی و مناسب بودن جلگه خوزستان برای کشاورزی و دامپروری
3- رقابت با تمدنهای مجاور خصوصا" تمدنهای میان رودان (بین النهرین)
از میان آثار باستانی شوش در دوره ایلامی پیکره خدایان جایگاه ویژه ای دارد. یک نمونه که در موزه لوور نگهداری می شود و از جنس طلاست بسیار چشمگیر است. جام معروف شوش که چند نمونه از آن در اکتشافات باستانی به دست آمده است و یک نمونه آن در موزه لوور فرانسه نگهداری می شود اثری بسیار زیبا و سمبولیک است. و نیز دیوار ها کاخ های ایلامی که همگی در موزه های اروپایی به چشم می خورد.

سرزمین ایلام در زمان پادشاه بزرگ و باستانی این قوم به نام " اون تاش گال " و همسر سیاستمدار او " ملکه ناپیراسوا " سرزمینی شگفت انگیز بود که به چند بخش مهم تقسیم می شد . 


مجسمه بدون سر ملکه ناپیراسوا همسر اونتاش گال شاه شهر اونتاشی و سازنده زیگورات چغازنبیل با قدمت ۳ هزار سال . در پایین دامن این مجسمه به خط میخی ایلامی نام وی نوشته شده و بر پیوند زناشویی و خاواده تاکید کرده است . حلقه  ازدواج جالبی  و بسیار جالب در دست چپ او دیده می شود




1. منطقه کاخها و شهر شوش .

2.منطقه زیارتی و مقدس چغارنبیل که آن معبد بزرگ را اون تاش گال پادشاه مقتدر ایلام به خدای شوش ( این شویناک ) تقدیم کرده بود و در حال حاظر یکی از قدیمی ترین معابد باستانی جهان است . 3. شهر " دوران تاشی " که در جوار شهر مقدس چغازنبیل واقع شده بود .

4. سد و سیستم آبرسانی شهر .

5.گورستان و شهر قدیمی هفت تپه .


در قسمت بعدی در مورد این مناطق که بخشی از شهر شوش به حساب می امدند توضیح خواهم داد.
شهر شوش بعد از ایلامی ها ، یکی از مهمترین پایتخت های پادشاهان و امپراطوریهای بزرگ ایران زمین بوده است که به تعدادی از انها اشاره می کنم : 



هخامنشیان در شوش

شهر شوش در همسایگی شهر انشان یعنی محل سکونت قوم پارس و محل تولد کورش بزرگ و خاندان هخامنشی بود. ضمن اینکه شهر شوش د رهمسایگی پایتخت امپراطوری هخامنشی واقع شده بود و نیز چون از دیر باز دارای آبادانی و شهرت خاصی بود مورد توجه هخامنشیان قرار گرفت و کاخ تابستانی هخامنشیان را در شوش بنا کردند..پس از سقوط ایلامی ها شوش برای مدتی اعتبار و شکوه خویش را از دست داد اما با ظهور بزرگترین سلسله تاریخ یعنی هخامنشیان و به دلیل علاقه و رابطه آنها با ایلامی ها ، شوش بار دیگر اعتبار و منزلت بسیار یافت. در این زمان شوش به مدت چهار قرن به عنوان مهمترین پایتخت هخامنشیان در جهان شناخته می شد. پادشاهان هخامنشی بناهای باشکوه بسیاری در شوش ساختند و سفرای سیاسی کشورها در شوش به دیدار شاه می رسیدند. پیوند و تعهد ملل مختلف در ساخت بناهای شوش در آثاری که به دست آمده مشهود است. 

داریوش بزرگ در کتیبه ای در شوش می گوید : "به یاری اهورامزدا کاخ با شکوه شوش را بنا کردم". 



سلوکیان و پارتیان در شوش

پس از روی کار آمدن سلوکیان شوش به عنوان یک مرکز تجاری ، به صورت تقریبا" مستقلی اداره می شد. چنین وضعیتی تقریبا" تا پایان دوره اشکانی حاکم بود. از معدود آثار مکتوبی که از سلوکیان به دست آمده ، کتیبه هایی است که در شوش یافت شده است. سلوکیان برای ایجاد ارتباط تجاری قوی تر میان شوش و سرزمین های دیگر اقدام به کانال کشی رودخانه کارون(ائولایوس) نمودند. و بدین ترتیب ادویه و کالا از هند و عربستان از طریق دریا در بازار شوش تجارت می شد. سکه های یافت شده در شوش حقایق زیادی از دوره سلوکیه و اشکانی روشن ساخته است. در دوره پارتیان شوش متاثر از کشمکش ایران و روم بود و یونانیان به همراه بقایای ایلامی و یهودی و سایر ملل ساکن در شوش اکنون قسمتی از کشور پهناور اشکانی بودند.



ساسانیان در شوش

در دوره ساسانیان شوش به همراه شوشتر و جندی شاپور به عنوان مراکز اقتصادی تولید و صادرات ابریشم به اقصی نقاط جهان مطرح بودند. 

(جندی شاپور مکانی باشکوه و بزرگی در نزدیکی شهر دزفول در 30 کیلومتری شهر شوش بود که مرکز فرهنگی دربار ساسانی به حساب می امد . یکی از شگفتیهای این منطقه دانشگاه گندی شاپور بود که در 1800 سال پیش در ان برای فرزندان اشراف و طبقه درباریان کلاسهای ستاره شناسی ، علوم پزشکی تدریس می شد وتعدادی از فلاسفه در آن دروس فلسفه یونانی را تدریس می کردند و در بخشی نیز موبدان به تدریس علوم مذهبی دین زرتشت اشتغال داشتند و پادشاهان بزرگ فرزندان خود را برای گذراندن تحصیلات به این دانشگاه اعزام می کردند . این مکان کتابخانه ای داشت که در تاریخ طبری به ان اشاره شده که بخش عظیمی از ان در حمله اعراب سوزانده شد ..منابع : تاریخ طبری و کتاب دو قرن سکوت دکتر زرین کوب ) 


در ابتدای دوره ساسانی و اواخر پادشاهی شاپور دوم شورش و نافرمانی بوجود آمده در شوش بوسیله حمله شاپور با فیل فرو نشست و شهر به ویرانه ای مبدل شد که آثار آن هنوز در شوش وجود دارد. پس از این حادثه شهر شوش به "ایران خره شاپور "به معنی شکوه ایران به دست شاپور تغییر نام داد و در شمال شهر شوش شهر "کرخادی لادان" ساخته شد که بعدها به " ایران آسان کر کواد " به معنی کواد ایران را آرام ساخت تغییر نام داد. در این زمان پس از شکست روم از ایران و انتقال اسرای رومی به شمال خوزستان این منطقه تحت تاثیر حضور آنان قرار گرفت. با نفوذ مسیحیت شوش به قسمتی از نواحی اسقفی قرار گرفت. با ظهور مانی و آیین او تمام منطقه غرب و شرق تحت تاثیر آیین او قرار گرفت و در نهایت مانی در زمان بهرام یکم و با فشار موبدان در زندان بیلاباد (گندی شاپور) از توابع شوش کشته شد. 



ساختمانهای وابسته به شهر باستانی شوش 


زیگورات چغازنبیل 

مادر معابد ایران

( یکی از قدیمی ترین نیایشگاه های باستانی جهان )





در 45 کیلومتری جنوب شرقی شهر شوش یکی از اعجب انگیزترین آثار باستانی جهان متعلق به 3200 سال پیش مشهور به زیگورات چغازنبیل وجود دارد . زیگورات  به ساختمان طبقاتی گفته می شود که در دوران باستان به عنوان معبد و نیایشگاه استفاده می شده است. این معبد ایلامی که به دستور پادشاه نیرومند ایلامی  " اون تاش گال  "  در سال 1250 قبل از میلاد ساخته شد ه است . این بنا با ابعاد 105*105 متر وارتفاع 53 متر( در گذشته 52 متر ارتفاع داشته است واکنون 25 متر از آن باقی است) از بزرگترین زیگوراتهای جهان محسوب می شود . عملیات باستان شناسی در این بنا از حدود سال 1325 خورشیدی آغاز گردید وتا سال 1341 ادامه داشت . چغازنبیل به بنای زیگورات محدود نمی شود بلکه مشتمل به حصاری است که به حول یک مجموعه گرد آمده است . محوطه مقدس چغازنبیل از طریق هفت دروازه با محیط اطراف ارتباط دارد . در درون این مجموعه سه معبد با حیاطهای سنگ فرش وانبارهای متعدد آلات وادوات جنگی قرار دارد .


زیگورات چیست؟

زیگورات  ها اصولا" معابد و نیایشگاه های باستانی هستند. واژه زیگورات یک واژه ایلامی است به معنای به سوی اسمان یا به سوی خدا . طبقه طبقه بودن این ساختمان همین موضوع و معنای اون را نشان می دهد. معمولا" در طبقه اخر این معبد نمادی از خداوند و یا رب النوع قرار می گرفت. اما واژه چغا در زبان محلی هوزی ( در خوزستان باستان رواج داشته است ) به معنی " تپه " است و زنبیل هم به معنای " دستی " یعنی تپه دستی...یا تپه خاکی که با دست ساخته شده باشد. چون زیگورات شهر شوش بر فراز تپه ای خاکی قرار دارد.
زیگورات معماری مذهبی ،ویژه شهرهای عمده بین النهرین(عراق کنونی) و ایران بوده است که بصورت برج مطبق هرمی شکل بنا میشد. ساخت زیگوراتها از 4200 تا 2500 سال پیش متداول بوده است .



زیگورات بنای خشتی تو پر فاقد فضاهای داخلی است که سطح خارجی آن دارای پوششی از آجر است. ابعاد قاعده زیگوراتها مربع و یا مستطیل و اندازه آنها بین 50 در50 یا 40 در 50 متر متغیر است. از نظر موقعیت جغرافیایی تا قبل از کشف زیگورات سیلک بین سومر بابل آشور و جنوب غربی ایران توزیع شده اند.برای نخستین بار در فلات مرکزی ایران نیز از بقایای زیگوراتی در سیلک کاشان خاک برداری شده است. تاکنون هیچ یک از زیگوراتهای شناسایی شده بطور سالم و کامل باقی نمانده است و لذا ارتفاع اصلی آنها مشخص نشده است.انچه از نقشه های معماری چغازنبیل مشخص است دارای 5 طبقه  بوده است. دست رسی به فوقانی ترین طبقه زیگورات بوسیله پله کان و یا راه شیب دار صورت می گرفت. فضاهای اطراف زیگورات ها را با درختکاری و یا مرغ فضاسازی میکردند.




ترجمه خط  عکس زیر و نوشتاری که بر روی اجرهای دیوارهای زیگورات چغازنبیل به خط میخی ایلامی نوشته شده است به این شرح است :

من اونتاش گال: آجرهای طلائی را حکاکی کردم. من در اینجا این مأوا را برای خدایان گال و ابنشوشیناک برپا کردم و این مکان مقدس را هدیه کردم. باشد که کارهای من که هدیه‌ای است برای خدایان گال و اینشوشیانک پذیرفته شود



از 32 زیگوراتی که تاکنون در ایران و عراق بر اساس متون تاریخی  و بر اساس کشفیات باستان شناسی ،شناسایی شده اند 5 زیگورات در ایران و 27 زیگورات در عراق قرار دارند که زیگورات سیلک در کاشان کهن ترین آنهاست.



  تاریخچه کامل زیگورات و نیایشگاه چغازنبیل 


تجلی فرهنگ معماری ایلامی در زیگورات چغازنبیل

بین سالهای 1340 تا 1275 قبل از میلاد اونتاش گال, پادشاه دوره عیلام میانه, شهری به نام "دور اونتاش" احداث کرد که 3 حصار داشت و معبد چغازنبیل در مرکز حصار اوا آن بنا نهاده شد. ابعاد معبد اصلی صدو پنج متر در صد و پنج متر و ارتفاع 8 متردر نظر گرفته شد ولی بعد از ساختن هر 5 طبقه معبد, ارتفاع آن به 52 متر رسید و به زیگورات تغییر نام یافت.در حال حاضر از آن زیارتگاه بزرگ تنها 25 متر باقی مانده است. گرچه هنوز هم پس از گذشتن 3500 سال از عمر این بنا باشکوه به نظرمیرسد و از عظمت خاصی به عنوان اولین آسمان خراش دنیا برخوردار است.

چغازنبیل» که نام باستانی این بنا است، واژه‌ای محلی و مرکب از دو واژه «چُغا» (در زبان لری به معنی «تپه») و زنبیل (به معنی «سبد») است که اشاره‌ای است به مکان معبد که تپه بوده و آن را به زنبیل واژگون تشبیه می‌کردند. این مکان نزد باستان‌شناسان به «دور-اونتَش» معروف است که به معنای «دژِ اونتش»» است.

اونتاش گال یگانه پادشاه تاثیرگذار در ساخت معبد چغازنبیل است که این امر با توجه به 6500 آجر کتیبه دار مکشوفه از چغازنبیل استنباط می شود.(در میان انبوه آجرها هیچ آجری یافت نشده است که نامی غیر از اونتاش گال داشته باشد.)


سیستم تصویه خانه شهر اونتاش گال برای تصویه اب قابل نوشیدن شهر در ۳ هزار سال پیش !!!!




آرامگاه دانیال پیامبر


دانیال یکی از پیامبران بنی اسرائیل (قرن هفتم قبل از میلاد) است . دانیال به زبان های عبری مفهوم (خدا حاکم من است) را دارد . در سال 655 قبل از میلاد وی را به دربار «نبوکد نصر» پادشاه بابل به اسارت بردند . وی در آنجا به علوم کلدانیان وزبان مقدس واقف گردید ودر حکمت از آنان پیشی گرفت . اولین واقعه ای که سبب نفوذ دانیال پیامبر گردید تعبیر خواب نبوکد نصر بود . بدین گونه پیغمبری خود را آشکار نمود ومورد توجه آن پادشاه قرار گرفت . وی به همراه عده ای از قوم یهود به ایران مهاجرت نمود ودر شوش ساکن شد ودر آنجا وفات یافت . آرامگاه دانیال پیامبر در ساحل شرقی رودخانه شاوور و روبروی تپه ارگ قرار دارد . بنای زیارتگاه شامل دوحیاط است . بر روی گنبد مخروطی – پله ای قرار دارد که نوع رایج گنبدهای منطقه است . کتابی را در زمینه تعبیر خواب به این بزرگوار نسبت می دهند که بسیار مشهور است. متاسفانه با تازگی نام کورش بزرگ از روی سنگ قبر و زریح این پیامبر حذف شده است؟؟!؟



کاخ آپادانای داریوش بزرگ در شوش
( کاخ تابستانی پادشاهان هخامنشی)


بقایای فعلی کاخ اپادانای داریوش هخامنشی 


محوطه باستانی شوش در شهر شوش، محوطه وسیعی را در برمی‌گیرد، که بناها و سازه‌های معماری بسیار متنوعی پیش از تاریخ تا دوران اسلامی را در خود جای داده است. کاخ «آپادانا» یکی از باشکوه‌ترین کاخ‌های آن از شهرت عالمگیر برخوردار است.کاخ آپادانا به دستور داریوش بزرگ پادشاه هخامنشی در حدود سال‌های 515-521 پیش از میلاد در شوش روی آثار و بقایای عیلامی بنا نهاد شد. دیوارهای کاخ از خشت و ستون‌های آن از جنس سنگ است.


طرح بازسازی کاخ اپادانای داریوش هخامنشی در شوش توسط باستانشناسان ژاپنی و ایرانی



کاخ داریوش دارای قسمت‌های مختلفی از جمله تالار بار عام، دروازه و کاخ پذیرایی و همچنین دارای سه حیاط مرکزی است. دیوارهای کاخ از خشت با نمای آجری و ستون‌های آن از سنگ است. کاخ داریوش واحدهای مختلفی از جمله تالار بار عام، حرم‌سرا، دروازه و کاخ پذیرایی و همچنین سه حیاط مرکزی دارد. دیوارهای داخلی کاخ با آجر لعابدار منقوش با طرح‌های سربازان گارد جاویدان، شیر بالدار و نقش گل نیلوفر آبی مزین بوده‌اند که بقایای به‌جای‌مانده آنها در موزه‌های خارجی و داخلی نگهداری می‌شوند.زیباترین آثار به دست آمده از ایوان‌های کاخ، آجرهای لعابدار منقوش، با طرح‌های سرباز گارد جاویدان، شیر بالدار و نقش گل نیلوفر آبی است. ستون‌های سنگی این کاخ متشکل از چند قسمت، زیرستون، پایه ستون، شالی‌ستون، ساقه ستون، گل میباشد.


سرستونهای باقی مانده از کاخ اپادانای داریوش هخامنشی

مکانی بدون حفاظت و مناسب برای نوشتن یادگاری !




عکسی تاریخی از لحظه کشف مجسمه بی سر داریوش بزرگ در کاخ اپادانا شوش که در حال حاضر در موزه ایران باستان ایران قراداد و به سه زبان و خط میخی هخامنشی ، میخی ایلامی و هروگلیف مصری در پایه های ان نوشته شده است : منم داریوش . شاه شاهان . شاه پارس و مصر . 




وضعیت فعلی مجسمه داریوش بزرگ در موزه ایران باستان




کاشیکاری زیبایی که زمانی زینت یکی از پلکانهای کاخ شوش بوده است




باقی مانده کاشیکاری دیوارهای کاخ شوش 



باقی مانده دیوارهای کاخ شاهی شوش که این بخش هم اکنون در موزه لوور فرانسه است



شاهکار دیگری از ۳۰۰۰ سال تمدن و کاشیکاری رنگی در کاخهای شوش


بخشهایی دیگر از تزئینات کاخ شوش دوره هخامنشیان در موزه لوور فرانسه - پاریس






شهر شاهی در شوش و شهر صنعتگران - دوره اشکانیان



این بخش ها در قسمت شرق قلعه وتقریبا در شمال شرقی آپادانا واقع است . تاریخ اسرار آمیز نهفته دردل لایه های مختلف این سرزمین از بالا به پایین که متعلق به دوره های اسلامی ،ساسانی ،پارتی ،هخامنشی وماقبل آن هستند برای باستان شناسی پر اهمیت هستند . آثار کشف شده در این ناحیه روشن می سازدکه ساکنان این حوالی از قوم سامی نبوده وعمدتا بومیانی بودند که پیش از مهاجرت آریایی ها در سرتاسر نواحی جنوبی ومرکزی ایران سکونت داشته اند .



قلعه شوش یا قلعه فرانسوی ها


















در سال 1897 میلادی ژان ماری ژاک دومورگان جهت تحقیق واکتشاف به شوش آمد ، دولت فرانسه را متقاعد ساخت تا محلی امن ومناسب برای هیات باستان شناسی فرانسه در شوش ایجاد نماید . به همین منظور بلندترین نقطه تپه های شوش یعنی اکروپل برای این منظور انتخاب گردید و قلعه ای با یک طرح قرون وسطایی اروپا بر فراز آن ساخته شد . ساختمان این قلعه که با نظارت حاج مصطفی دزفولی وبا مصالح محلی از جمله خشت بنا گردید .دکتر مورگان از هزاران آجر پخته ای که به خط میخی ایلامی از بناهای ایلامی در سرتا سر منطقه پراکنده شده بود این قلعه را ساخت. این قلعه به نوعی موزه آجر ایران نیز است ، چرا که این اجرها از ساختمانهای متعددی که از دوران ایلامی و هخامنشی و اشکانی و ساسانی و اسلامی در بیابانهای اطراف شوش توسط گروه باستان شناسی فرانسوی کشف شده بود ساخته شده است. ساخت این قلعه در سال 1912 میلادی به انجام رسید . پلان قلعه ذوزنقه شکل است که قاعده کوچک آن در سمت شمال واقع شده است . دور تا دور آن را راهرویی احاطه کرده وردیف اطاقهایی به سمت حیاط،برگرد آن قرار گرفته اند . برج شمال غربی قلعه مربع شکل وبرج شمالی شرقی،دایره شکل است….



موزه شوش 

واقع شده در پایین تپه شوش در کنار قلعه















موزه شوش با زیر بنای 550 متر مربع در باغی به مساحت 14635 متر مربع در جوار کتابخانه عمومی شوش قرار دارد .موزه شوش شامل اثار ارزشمندی از کشفیات باستان شناسان در شوش و مناطق باستانی اطراف ان ( هفت تپه و چغازنبیل ) می باشد . البته شایان ذکر است برخی اثار کشف شده در این منطقه که ارزشهای جهانی و پولی زیادی دارد بخاطر امنیت و شرایط نگهداری خاص در موزه ملی ایران نگهداری می شود.  این موزه در سال 1345 خورشیدی گشایش یافت…

















کاخ شاوور یا کاخ خشایارشاه بزرگ



در سمت غربی رودخانه شاوور در سال 1347 خورشیدی کاخ جدیدی کشف شد که به سبب همجواری با این رودخانه به همین نام مشهور است . سر ستون های غول پیکر این کاخ یکی از عجایب و شاهکار های سنگ تراشی باستانی و  معماری می باشند . این کاخ دارای تالاری به اندازه 6/34 *5/37 متر با 64 ستون است . پایه ستونها از سنگ بوده ودیوارها از خشت ساخته شده اند . این کاخ در 350 متری غرب آپادانا واقع است وتوسط خشایارشاه هخامنشی به عنوان کاخ تابستانی بنا گردید .



اثری شگفت انگیز در تاریخ تمدن جهان
شهر باستانی 8 هزار ساله هفت تپه








هفت تپه در 15 کیلومتری جنوب شرقی شهر شوش قرار دارد . تحقیقات باستان شناسی هفت تپه از سال 1344 خورشیدی توسط دکتر نگهبان باستان شناس توانای ایرانی آغاز گردید که تاکنون منجر به کشف آثار با ارزشی همچون مجسمه های سفالی وفلزی ،آرامگاه ، معبد ،گورهای دسته جمعی ،انواع ظروف سفالی وآلات موسیقی شده است . با وجود آنکه تمدن در این منطقه به 600 سال قبل از میلاد بر می گردد ولی آثاری که در انجا از نظر بازدیدکنندگان می گذرد مربوط به بخشی از یک شهر ایلامی متعلق به 1500 تا 1300 قبل از میلاد است، در این شهر بقایای یک زیگورات باستانی و چند قبر دست جمعی پیدا شده است . هنوز نیمی از شهر باستانی هفت تپه در زیر خاک مدفون است و مورد باز شناختی قرار نگرفته است


اشیاء سفالین: از صنعت سفالگری برای تولید اشیاء مختلفی استفاده می شده، بطوری که طیف گسترده ای از آنها در طول حفاری های هفت تپه کشف شده اند.



استاد مرحوم  دکتر عزت الله نگهبان پدر علم باستانشناسی ایران و کاشف منطقه باستانی هفت تپه


استاد بزرگ دکتر نگهبان در اواخر عمر پر برکتشان


آن‌چه باید درباره‌ی «عزت‌الله نگهبان» و نشان او بدانید

نشان دکتر نگهبان

«دکتر عزت‌الله نگهبان»، یا «پدر باستان‌شناسی ایران» هم مانند برخی از شخصیت‌های نام آشنای کشور، «نشان» دارد؛نشانی که سالانه قرار است به باستان‌شناسان پیشکسوت و فعالی که جا پای دکتر نگهبان گذاشته‌اند، اهدا شود. تا آن‌ها هم میراث‌دار او باشند!

به گزارش خبرنگار میراث فرهنگی ایسنا؛ از دو سال پیش یعنی در سال 1391 هیات مدیره‌ی انجمن علمی باستان‌شناسی ایران، یک تبصره به اساسنامه‌ی خود اضافه کرد تا براساس آن و پس از انجام بررسی‌های کامل به یکی از باستان‌شناس پیشکسوت و فعال،‌ نشانی با نام و عنوان «نشان دکتر عزت ‌الله نگهبان» اهدا شود.

اما دکتر عزت‌الله نگهبان که بود و چرا این نشان با نام او مزین شد؟


دکتر عزت‌الله نگهبان

عزت‌الله نگهبان، در سال ۱۳۰۰ خورشیدی در اهواز به دنیا آمد. تحصیلات خود را در دبستان «جمشید جم» و دبیرستان «فیروز بهرام» و مدرسه‌ی «فنی آلمانی» در تهران به پایان برد.

او در سال ۱۳۲۸ در رشته باستان‌شناسی از دانشگاه تهران فارغ‌التحصیل شد و در سال ۱۳۲۹، وارد مؤسسه شرق‌شناسی دانشگاه شیکاگو شد و در مدت چهارسال مدرک فوق لیسانس این دانشکده را کسب کرد. در این سال‌ها با راهنمایی«رونالد مک‌کان» به بررسی سیر سفال نخودی‌رنگ در منطقه خوزستان پرداخت و اطلاعات بسیاری در این زمینه جمع‌آوری کرد که حاصل آن را در نهایت در رساله‌ی خود تدوین کرد.

گفته می‌شود مهم‌ترین سهم وی در پیشبرد باستان‌شناسی ایران، ایجاد کارگاه دایمی در دشت «قزوین» برای فعالیت‌های باستان‌شناختی دانشگاه تهران و تربیت دانشجو در این کارگاه است. او با پشتکار فراوان و روحیه خستگی‌ناپذیر، موفق به کسب مجوز و بودجه لازم برای تعمیر کاروانسرای مخروبه «محمدآباد خره» شد. این مکان منحصر به فرد به کانونی برای پژوهش‌های مستمر و درازمدت باستان‌شناختی دانشگاه تهران تبدیل شد که در آن دانشجویان با شرکت در انواع فعالیت‌های میدانی برای پیشبرد اهداف باستان‌شناسی در ایران تربیت می‌شدند.

دکتر نگهبان، که یکی از سرسخت‌ترین مدافعان منظم‌کردن فعالیت‌های مربوط به باستان‌شناسی بوده‌است و بسیاری از افراد او را دشمن بزرگ قاچاقچیان و دلالان عتیقه در ایران می‌دانستند، در پنجمین کنگره بین‌المللی باستان‌شناسی و هنر ایران در سال ۱۳۴۷، مقاله‌ای ارائه داد و در آن ماده‌ای پیشنهاد کرد که بر اساس آن خرید و فروش اشیای باستانی به صورت غیرمجاز و از طریق قاچاق ممنوع اعلام شود و کنگره را ملزم به صدور قانونی در این زمینه کرد.

وی با ارائه این مقاله، نقش اساسی در تصویب قطعنامه محکوم‌کردن قاچاق و فروش اشیای عتیقه داشت.

عزت الله نگهبان، بیشترین میزان طلا را در حفاری‌های باستان‌شناسی ایران بدست آورده ‌است و کاوش‌های وی در قالب مقاله، گزارش و کتاب، همواره مورد توجه باستان‌شناسان بوده‌است. فعالیت‌های باستان‌شناسی دکتر نگهبان باعث شده‌است تا به وی لقب «پدر باستان‌شناسی ایران» داده شود. عزت الله نگهبان در تاریخ ۱۶ بهمن ۱۳۸۷ پس از مدتها بیماری در آمریکا درگذشت.

با توجه به وجود این خصوصیات از دکتر نگهبان؛‌ جامعه‌ی علمی باستان شناسی ایران، تصمیمی گرفت سالانه به پاس خدمات وی نشانی با نام او به یک باستان‌شناس پیشکسوت اهدا کند.

در سال 1391 این نشان برای نخستین بار به «محمد یوسف کیانی» اهدا شد. البته به گفته‌ی برخی از اعضای این جامعه، نشان دکتر نگهبان سال گذشته (1392) به هیچ باستان‌شناسی داده نشد.

و امروز (20 مهرماه) دومین نشان دکتر «عزت‌الله نگهبان» از سوی جامعه‌ی علمی باستان‌شناسی ایران به دومین باستان‌شناس برازنده‌ی این نشان یعنی «محمود موسوی» اهدا می‌شود.



زنی در 4 هزار سال پیش مشغول نواختن ساز

مجسمه ای گلی در موزه هفت تپه . عکس توسط خودم گرفته شده است . 

دکتر نگهبان پدر باستان شناسی نوین ایران اعتقاد داشت ، این مجسمه ها که تعدادشان نیز زیاد است همگی نوعی طلسم بودند و برای نذری و یا حاجتی توسط ساکنان این منطقه ساخته می شده و اگر نذرشاه بر اورده می شد ، سر مجسمه را شکانده و جدا می کردند و اگر بر اورده نمی شد ان را سالم خاک می کردند. تعداد زیادی از این مجسمه های کوچک بدون سر و باسر هستند و تحقیقات باستان شناسی نشان می دهد که سر انها با ضربه خاصی شکسته شده است.






بهار 1389 خورشیدی و 3747 زرتشتی ( پویا منصفی تهرانی باستان شناس )

--------------------------------------------------------------------------------

سرچشمه گزارش ( منابع )

کتاب چغازنبیل دکتر گریشمن

شوش کهن دکتر ژاک دومورگان

حفاری های شوش مادام دیالافوا


آگاهی بیشتر در وب سایت خبر گزاری مهر

www.mehrnews.ir/NewsPrint.aspx?NewsID=1054616‎

http://whc.unesco.org/en/tentativelists/5180/

http://www.itto.org %20منبع/

دکتر پویا منصفی

باستان شناسی چیست ؟ What is Archaeology


باستان شناسی چیست ؟ What is Archaeology



پویا منصفی تهرانی

تمامی اثار تاریخی مانند ابزارهای سنگی و سفالینه ها یا سایر موارد مورد استفاده انسانهای دوران قدیم را (( دست ساخته های بشری )) می نامند . بررسی علمی و آزمایشگاهی و تحقیقاتی  روی اینگونه اشیاء مادی و شرایط و نحوه زندگی در دوران باستان را (( باستان شناسی )) می خوانند . اصطلاحا به باستان شناس لقب (( مهندس تاریخ )) گفته می شود . باستان شناس مکانها و جاهایی را که زیستگاه انسان نخستین بوده با شکیبایی کشف کرده و با کاوش طاقت فرسا و بررسی جانکاه آثار کشف شده ،کوشش می کند که زندگی دیرینه ای را که چند بازمانده مادی از آن یافته است بازسازی کند . باستانشناسی بر آگاهی ما از گذشته ، به ویژه کهن ترین عصر زندگی انسان در زمین به اندازه ای افزوده که به یکی از مهمترین رشته های علمی در دنیا تبدیل شده است.




علم باستانشناسی دربرگیرنده عناصری نظیر تمدن ـ فرهنگ ـ هنر ـ شعر و ادبیات ـ موسیقی و تاریخ جامعه شناسی است و باستانشناس با مطالعه یر روی عناصر نامبرده و با بهره گیری از مفاهیم ابزار و آلات و وسایلی که در نتیجه کاوش و پژوهش و تحقیقات علمی و عملی بدست آمده است می تواند چهره انسانی و اجتماعی ملتها را در طی قرون مشخص سازد . 
باستان شناسی با کشف شواهد ملموس و مادی ، نکات تاریخ و ابهام امیز تاریخ را که صحت گفتار آن برای تاریخ دانان مشخص نیست را روشن می کند و همچنین از طریق شناخت عناصر بالا به شناخت روحیات مردم از قدیمی ترین زمانها در ایران و جهان که منجر به برپایی تشکیلات اجتماعی آنان و ظهور فرهنگ های مختلف شده است ،می پردازد. 





باستان شناسی بخشی از علوم چند رشته ای است که اگر بخواهم آن را برای شما تفسیر کنم ، : علمیست مدرن و پیشترفته که به هم پیوستن علوم مختلف با یکدیگر تشکلیل شده است : باستانشناسی ساختاری از علوم : تاریخ و جامعه شناسی ، مردم شناسی ، زیست شناسی ، ریاضی، فیزیک و شیمی ، فیزیک هسته ای ، ،علوم آزمایشگاهی ، جغرافیا ، زمین شناسی ، زبان و ادبیات ، گیاه شناسی ،می باشد . جالب است بدانید که یک باستانشناس حرفه ای که دوره دکترا ی آن را گذارانده باید با تمام این علوم اشنایی داشته باشد. 





باستان شناسی تاریخ زمین را به سه دسته تقسیم می کند : دورانهای پیش از تاریخی( ما قبل تاریخ ) - دوران آغاز تاریخی و دوران تاریخی  -  دوران ماقبل از ظهور اسلام و بعد از سلام دسته بندی می کند.



نویسنده : پویا منصفی - پژوهشگر و باستانشناس



About Archaeology

By Pouya Monsefi Tehrani


Archaeology is the scientific study of past cultures and the way people lived based on the things they left behind. Culture is the shared ways of life learned by a group of people, including their language, religion, technology, and values.

Archaeologists study past cultures by examining artifacts, objects made, used, or changed by humans.




Archaeology is the study of the material remains and environmental effects of human behaviour: evidence which can range from buried cities to microscopic organisms and covers all periods from the origins of humans millions of years ago to the remains of 20th and 21st century industry and warfare. It provides us with the only source of information about many aspects of our development. Milestones such as the beginning of agriculture, the origin of towns, or the discovery of metals, can only be understood through the examination of physical evidence. Archaeology also provides essential information for periods of the past for which written records survive.
Archaeology links with many subjects, including geography, history, social sciences, maths, physics, biology, chemistry, art, religion, and technology



How does archaeology help us understand history and culture?

Archaeology offers a unique perspective on human history and culture that has contributed greatly to our understanding of both the ancient and the recent past. Archaeology helps us understand not only where and when people lived on the earth, but also why and how they have lived, examining the changes and causes of changes that have occurred in human cultures over time, seeking patterns and explanations of patterns to explain everything from how and when people first came to inhabit the Americas, to the origins of agriculture and complex societies. Unlike history, which relies primarily upon written records and documents to interpret great lives and events, archaeology allows us to delve far back into the time before written languages existed and to glimpse the lives of everyday people through analysis of things they made and left behind. Archaeology is the only field of study that covers all times periods and all geographic regions inhabited by humans. It has helped us to understand big topics like ancient Egyptian and ancient iran religions, the origins of agriculture in the ancient persia and middle East, life in old persia, the lives of old Africans, and early Mediterranean trade routes. In addition archaeology today can inform us about the lives of individuals, families and communities that might otherwise remain invisible.



BY : Pouya Monsefi Tehrani arqueologo/Archaeologist
دکتر پویا منصفی