پویا منصفی تهرانی کارشناس حقوق بین املل و پژوهشگر تاریخ

معرفی پویا منصفی متخصص جرایم کلاهبرداری و حقوق بین الملل در امریکای جنوبی

۵ مطلب با کلمه‌ی کلیدی «باستانشناسی» ثبت شده است

عجایب طبیعی ایران در خوزستان پژوهش از پویا منصفی تهرانی

کوه اتشین رامهرمز تا چشمه قیر و خون اژدها


تشکوه یا کوه آتشین رامهرمز از عجائب طبیعی ایران در رامهرمز می‌باشد که در فهرست میراث ملی نیز ثبت شده است. این کوه در جاده رامهرمز به سمت رود زرد و در مسیر خدیجه و ماماتین بعد از روستای گنبد لران، قرار دارد و از گذشته‌های دور تا کنون شبانه روز می‌سوزد، از قدیم مردم محلی به این کوه "تشکوه" می‌گویند. به گفته‌ی کارشناسان زمین شناسی دلیل شعله ور شدن آتش کوه، گوگرد موجود در زمین و متصاعد شدن گاز طبیعی از عمق زمین به سطح است. گازهای هیدرکربوری از لایه های مختلف زمین عبور می کنند و از هر درز و شکافی در سطح زمین به بیرون شعله ور می‌شوند به طوری که در شب، نور سوختن این گاز بیشتر دیده می‌شود. در مجاورت تش‌کوه به دلیل وجود گاز متصاعد شده در هوا نمی توان آتش دیگری روشن کرد.




شهر رامهُرمُز در استان خوزستان و شهرستان رامهرمز قرار گرفته‌است. دهخدا آورده‌است: رامهرمز شهری از بناهای هرمز پادشاه ساسانی است در حوالی شوشتر، که در قدیم به آن «سمنگان» می‌گفته‌اند که آن را ساده کرده، «رامز» "ramez «و منسوب به آن جا را «رامزی»»ramezi" می‌گویند. چون هرمز پادشاه وقت را آشفتگی در دماغ پدید آمد او را از مقر سلطنتی خود استخر بدان شهر آوردند و در آنجا شفا یافت پس آنجا را رام هرمز گفتند

رامهرمز در کنار شوش و شوشتر، دیگر شهر خوزستان می‌باشد که طبق نظر تاریخدانان در دوره‌ای پایتخت ایران بوده‌است. یاقوت حموی می‌گوید که رامهرمز متشکل از دو کلمه رام (shahr) و هرمز (نام یکی از خسروان ساسانی) بوده‌است. برخی می‌گویند رامهرمز نامی کوتاه شده از رامهرمزاردشیر بوده و این شهری است نام دار در خوزستان و عامه مردم خوزستان این شهر را رامز یا به گویش الوار مجاور که «ا» را به «و» تبدیل می‌کنند roomez گویند. برخی نیز گفته‌اند به دلیل بنا شدن شهر رامهرمز در دوره هرمز ساسانی نام این شهر رامهرمز شده‌است.

در جغرافیای تاریخی قدمت خوزستان را بیش از ۱۰۰۰۰ سال می‌دانند و پیدایش قدیمی‌ترین تمدن بشری در شوش و منطقه (انشان) یا (آنزان) ایذه کنونی مشخص گردیده و در دوران هخامنشیان و اشکانیان و ساسانیان نه تنها بر عظمت منطقه افزوده گشت بلکه شهرهایی نیز در آن دوران ایجاد شده که بدون شک رامهرمز یکی از آن شهرهابوده‌است. ویرانه‌های «اسک» بین راه رامهرمز و ارجان در راه بهبهان و ویرانه‌های طاق نصرت به جای مانده از دوره ساسانی در شهر رامهرمز، گذشته پرشکوه تاریخی آن را نشان می‌دهد. در قرن ۴ هـ. ق رامهرمز به سبب کرم ابریشمی که در آن به عمل می‌آمد و به دیگر نقاط صادر می‌شد شهرت جهانی داشت کتابخانه فرقه معتزله دراین شهر بوده‌است.


چشمه قیر 

چشمه های قیر رامهرمز (ماماتین)

منطقه ماماتین در ۲۵ کیلومتری شمال شرق رامهرمز، بستر میراث و ثروتی چند هزار سالست. خون سیاه اژدهایی که به باور اساطیری مردم رامهرمز در جنگ با اسفندیار رویین تن به هلاکت رسید، هنوز از چشمه های قیر ماماتین می جوشد. بررسی لوح هایی که درتخت جمشید به دست آمده نشون می ده هخامنشیان از این چشمه های قیر ظروف خود را می ساختن. ده چشمه قیر با مصالحی مثل قلوه سنگ و ملات ساروج در دو طرف یک مسیل کم آب قرار دارن. آب که با نفت ترکیب شده از چشمه های سیاه رنگ می جوشه و با آب رودخانه ای به نام رود زرد رامهرمز ترکیب می شه و در نهایت وقتی از غلظت نفت و قیرش کم شد به زمین های کشاورزی می رسه. ایرانیان از خون اژدها یا همان قیر جوشیده از زمین برای ساختن بناهای تاریخی و ظروف استفاده می کردن. کشف این ظروف ساخته شده از قیر در تپه چغامیش دزفول مربوط به هزاره چهارم قبل از میلاد مسیح نشون می ده که قیر در بعضی از بناهای تاریخی عیلامی هم کاربرد داشته



دکتر پویا منصفی

پژوهشی در مورد کوه باستانی پردیس از پویا منصفی

نام این کوه باستانی پردیس یا پَدری یا کوه پردیس (padri)، کوهی است در حومهٔ شهرستان جم از توابع استان بوشهر که در نیمه‌راه سیراف به جم  و در نیمه های راه بندر کنگان به فیروز آباد شیراز قرار دارد .

قبل از هر چیزی لازم به توضیح است که داستانها و روایتهای غیر علمی و گاها علمی در مورد این کوه و خواص درمانی ان و جادو که در مورد این کوه وجود دارد هنوز ثابت نشده است  و بعضا ارزش علمی و باستان شناسی ندارد اما قابل توجه و جالب است.

قله این کوه ( گفته می شود) نزدیک ترین نقطه فلات ایران به خورشید است، چون بالاترین ارتفاع در نزدیکی خط استوا است.



مغناطیس فوق العاده قوی کوه در جهان زبانزد است و اگر در فاصله ۵۰ تا ۱۰۰ متری کوه یعنی تقریبا انتهایی ترین نقطه مشخص آسفالت با ماشین توقف کنید و ترمز دستی را بخوابانید، ماشین به جای سر پائینی به نرمی به سمت کوه کشیده می شود که البته همین مغناطیس برای رانندگان نا آشنا بسیار دردسر ساز بوده و تاکنون تعداد زیادی از خودروها بی اختیار با کوه تصادف کرداند. 


پوزپَدری در جم از نقاط دیدنی جغرافیای تاریخی ایران می‌باشد. پدری احتمالاً از کلمهٔ پَد + ری یا پادری به‌معنای محافظ شهر سلطنتی می‌باشد. پاد حفاظت‌کننده و ری و راگا و راگس نیز شهر سلطنتی معنا می‌دهد. از جمله نام‌های زیبای دیگرِ کوه‌های جم می‌توان به تل چگاسه اشاره کرد که امروزه بام جم خوانده می‌شود. گاث یا گات یا گاثه در ادبیات کهن ایرانی به‌معنای سرود می‌باشد. گاس همان لغت پهلوی «گاه» است که به سین ختم می‌شده به‌معنی تخت و سریر، و مراد «مملکت السّریر» است که دولتی مستقل بود و در قفقاز شمالی و مقابلهٔ آن با «زنگ» و مترادف بودن با روم مناسب است. در پارسی باستان گاثو به‌معنی جا و مکان و تخت آمده، در اوستا گاتو به‌معنی جا و تخت، در پهلوی گاس، در هندی باستان (سنسکریت) گاتو آمده‌است. ذیل «گاه» با این همه به گمان نگارنده چگاثه از چکاد یا چکاث و چگاث و چگاس ساخته شده‌است به‌معنای قله یا بلندی و تَل نیز به‌معنای تپه می‌باشد و روی‌هم‌رفته تل چگاسه به‌معنای تپهٔ بلند است


تحقیقات باستان شناسی

پژوهش‌ها نشان می‌دهد در کوه‌های مشرف بر ناحیهٔ جم، دیوارهای صیقل‌زده‌شدهٔ بزرگی در نقاط گوناگون با زاویه‌هایی خاص وجود دارد که افسانه‌ها و روایات قومیِ جم در لهجهٔ محلی آن را «چرم آینه» می‌خوانند. به گفتهٔ بزرگ‌سالان ناحیهٔ جم، آن‌ها قطعه‌های کوچکی از شیشهٔ سیاه را در زیر این «چرم آینه»ها می‌یافته‌اند که فرضیهٔ پادشاهیِ جم در این ناحیه را قوی‌تر می‌کند.

مجسمه‌های «جمشید جم» و «غار آدم» در نزدیکی کوه پَدری، به‌دلیل فعالیت‌های شرکت‌های نفتی و گازی در عسلویه در معرض خطر قرار دارند.

هرچند که پیشینهٔ روستاهای چاهه و دره پلنگی، که در شمال کوه قرار دارند، به‌درستی روشن نیست، ولی نشانه‌هایی از غارنشینی و وجود فسیل‌هایبسیار قدیمی در منطقه دیده شده‌است.


جغرافیا

این منطقه با قرارگیری در ارتفاع ۷۰۰متری از سطح دریا و در نزدیکی خلیج فارس، آب‌وهوای مطلوبی جهت پرورش گیاهان و درختان فراهم آورده‌است. اختلاف دمای هوا با کنار ساحل خلیج فارس، که در برخی از روزهای سال تا ۱۰ درج‌ سانتیگراد می‌رسد، و همچنین رطوبت ملایم آن، این منطقه را به یکی از خوش‌آب‌وهواترین مناطق جنوب ایران تبدیل کرده‌است.


نکات قابل توجهی  دیگری که در این کوه باستانی وجود دارد :

1. برخی می گویند قله این کوه نزدیک ترین نقطه زمین  !!  یا فلات ایران به خورشید است چون بالاترین ارتفاع در نزدیکی خط استواست . البته هنوز  ثابت نشده است 

2. بقایای آتشکده  باستانی که در قله کوه  مشاهده می شود - که البته هنوز مورد تحقیق باستانشناسان قرار نگرفته است . داستانهایی نیز در مورد غسل دادن پادشاه کیانیان جمشید جم در مورد ان ذکر می شود که هنوز در علم باستانشناسی اثبات نشده است.


3. مغناطیس فوق العاده قوی کوه  زبانزد است و اگر در فاصله 50 تا 100 متری کوه یعنی تقریبا انتهایی ترین نقطه مشخص اسفالت با ماشین توقف کنی و ترمز دستی را بخوابانید ، ماشین بجای سر پائینی به نرمی بهسمت کوه کشیده می شود که البته همین مغناطیس برای رانندگان نا آشنا بسیار دردسر ساز بوده و تا کنون تعداد زیادی از خودروها بی اختیار با کوه تصادف کرده اند .

4. پوشش گیاهی منطقه نوعی خار بیابانی گرمسیری منحصر به فرد است که خواص دارویی فراوان دارد و عسلحاصله از منطقه تماما" پیشخرید چند کارخانه داروسازی بزرگ جهان است یکی از ترکیبات اصلی مسکن Advilکه یکی از بهترین قرصهای شناخته شده برای ناراحتی های اعصاب و دردهای میگرنی است از همین عسل تهیه می شود .

5. این منطقه خرمای ویژه نیز تولید می کند که به نام خرمای خصه معروف است و کاملا در شیره خود غرق می شود یعنی یک کاسه آن ظرف سه ساعت پر از شیره می شود و اندازه این خرما اندازه آلبالو بود و به جهت همانخواص دارویی منطقه تماما" برای ساخت قندهای رژیمی برای بیماران دیابتی صادر می شود،  نکته جالب دیگر رویش درخت زیتون در دامنه شمالی کوه حد فاصل شهرستان جم تا روستاهای چاهه و دره پلنگی می باشد که در آب و هوای آن منطقه بسیار بعید می نمود .

فعلا" سندی برای قدمت چاهه و دره پلنگی وجود ندارد ولی علائم مشهودی از غار نشینی مشاهده ، و فسیل هایمختلفی در این منطقه به وفور پیدا شده است .

6. در لایه های زیرین این کوه معدن عظیمی از آب خنک و فوق العاده سالم وجود دارد ، آن هم در اطراف عسلویه !

مردم چاهه و جم ، کوه پردیس را فوق العاده مقدس و محترم می شمارند ، و به استناد علائم موجود در آتشکده احتمالایکی از اولین مکانهایی بوده که نفت در آن سوزانده شده است .

با افتتاح جاده فیروز آباد به عسلویه توسط پتروشیمی ، رفتن به این منطقه خیلی میسر تر و راحت تر شده است . پتروشیمی با تاسیس سه شهرک بزرگ در این منطقه اقدام به تاسیس فرودگاه جم نموده و چهارشنبه هر هفته یک پرواز به مقصد جم انجام می شود که امکان بسیار خوبی برای سفر به این منطقه اعجاب انگیز است .

تحقیق و پژوهش از پویا منصفی تهرانی

دکتر پویا منصفی

بناهای مذهبی شگفت انگیز جهان از پویا منصفی تهرانی

۱۳بنای مذهبی شگفت‌انگیز از سراسر دنیا

مذهب، همواره جایگاه ارزشمندی در میان اقوام و ملت‌های گوناگون داشته است. از قدیم‌الایام، مردم برای برپایی مراسم مذهبی و برای عبادت ، بناهای باشکوهی می‌ساختند. ساخت بناهای ویژه و زیبا به عنوان محل عبادت، به دین و مذهب خاصی اختصاص ندارد و در تمام ادیان و کشورهای گوناگون در تمام طول تاریخ، وجود داشته است. در این مقاله با ۱۳ بنای مذهبی شگفت‌انگیز و باشکوه از سراسر دنیا آشنا می‌شویم.

این سیزده بنای مذهبی، قاره‌ها، دوره‌های زمانی گوناگون و ادیان مذاهب متفاوتی را شامل می‌شوند و به لحاظ ظاهری هیچ کدام با دیگری شباهت ندارند.  هر کدام به لحاظ معماری و تزیینات، کاملا منحصربه‌فرد هستند؛ از یک معبد بودایی در تایلند با حکاکی‌های بی‌نظیر گرفته تا کلیسایی در فنلاند که در گرانیت کنده‌کاری شده است. در این مقاله با این سیزده بنای مذهبی و شگفت‌انگیز از سراسر دنیا آشنا می‌شویم.


Marble Mountains، جنوب شهر دانانگ (Danang)، ویتنام



کوه‌های مرمر یا Ngu Hanh Son، مجموعه‌ای از پنج کوه بلند هستند که بر اساس پنج عنصر طبیعت، فلز، چوب، آب، آتش و خاک، نام‌گذاری شده‌اند. این غارها و تونل‌های شگفت‌انگیز هندو و بودایی در قرن نوزدهم در کوه‌ها ساخته شده اند. یکی از منحصربه‌فرد ترین غارهای این مجموعه، Huyen Khong Grotto است که در آن هیچ نوری نمی‌تابد جز به قاب‌هایی که در حفره‌های سقف قرار گرفته اند. این غارهای دنج با پله‌هایی سنگی به بالای کوه می‌رسند.



 کلیسای Temppeliaukio، هلسینکی، فنلاند

دو برادر در سال ۱۹۶۹ این کلیسای صخره‌ای را خارج از شهر بنا کردند. بنایی باشکوه و جایی برای آرامش و سکوت. این بنا از یک سازه ی گرانیتی که پیش از این وجود داشته، ساخته شده است. این کلیسای لوتران از لحاظ استفاده از عناصر طبیعی، منحصربه‌فرد است؛ اشعه‌های نور خورشید که از پنجره‌های سقفی به داخل می‌تابد، شکاف‌های صخره به عنوان محراب، گنبدی مسی و دیوارهای سخت سنگی. این بنا یکی از پربازدید‌ترین جاذبه‌های گردشگری هلسینیکی است.




 

مون سن میشل (Mont Saint-Michel)، نورماندی، فرانسه

 
در ششصد متری خط ساحل، این صومعه‌ی زیبا و شگفت‌انگیز در بالاترین نقطه‌ی صخره واقع شده است. این بنا به سبک گوتیک ساخته شده و ساخت آن در سال ۱۵۲۳ پایان یافته است. این صومعه تنها در زمان جزر و پایین بودن آب دریا و با عبور از ساحل و بالا رفتن از خیابان‌های شیب‌دار قابل دسترسی است. صومعه در بالاترین نقطه‌ی این جزیره‌ی کوچک قرار دارد. در قرون وسطی، زائران زیادی به این صومعه سفر می‌کردند، امروزه نیز گردشگران بی‌شماری برای دیدن این صومعه به این منطقه سفر می‌کنن
د.



 

St. Michael’s Mount، کورنوال (Cornwall)، انگلستان

این کلیسا و قلعه که بر قله‌ی جزیره‌ای صخره‌ای واقع شده، شباهت‌های بسیاری به همتای فرانسوی خود یعنی مون سنت میشل دارد. این کلیسا نیز از طریق گذرگاه‌های دست ساز گرانیتی در زمان جزر دریا قابل دسترسی است. این مکان دنج و آرام، کنجکاوی هر بازدید‌کننده‌ای را بر می‌انگیزد. به خصوص درباره‌ی داستان‌هایی که پیرامون تاریخچه‌ی آن، نقل می‌شود. از افسانه‌های ذبح شدن افراد غول‌پیکر تا دیدن فرشته‌ی مقرب، سنت میشل، در این کلیسا.



 
پرستش‌گاه سالت لیک، سالت لیک سیتی (Salt Lake City)، یوتا (Utah)، 

ایالات متحده آمریکا

اسکار وایلد، این بنا را با عنوان مخوف‌ترین سازه‌ای که دیده، توصیف کرده است. این کلیسای مورمون و شاهکار مهندسی آن توسط Henry Grow طراحی شده است. وی با بهره‌گیری از تجربیاتش در پل‌سازی، این سازه را طراحی کرده است. این کلیسا در سال های ۱۸۶۴ تا ۱۸۶۷ ساخته شده و گنجایش ۷۰۰۰ نفر را دارد. بزرگ‌ترین ارگ جهان در این کلیسا قرار دارد. گرچه اسکار وایلد نظر مثبتی راجع به این پرستشگاه نداشته، اما Frank Lloyd Wright آن را یکی از شاهکارهای معماری جهان توصیف کرده است. شکوه و عظمت این بنا، حیرت‌انگیز است.


 


معبد Dilwara، Mount Abu، راجستان، هند

این مجموعه که بین قرن‌های یازدهم تا سیزدهم میلادی ساخته شده است، از پنج معبد تشکیل شده که یکی از زیارتگاه‌های معروف و شناخته‌شده‌ی پیروان آیین جین (Jainism) است. معماری ساده‌ی این بنا، بازتابی از ارزش‌های صادقانه و ضد مادی‌گرایانه‌ی این مذهب است. معبد Vimal Vasahi، که معروف‌ترین آنها است، از سایر معابد چشمگیر‌تر است و تماما با مرمر سفید، تراشیده شده است. ستون‌ها، سقف، کف و دیوارهای این معبد با دقت و ظرافت تمام، کنده‌کاری شده‌اند و چشم هر بیننده را مسحور زیبایی و جزییات پیچیده‌ی خود می‌کنند. اعتقاد بر این است که ۱۵۰۰ سنگ‌تراش و ۱۲۰۰ کارگر در مدت ۱۴ سال، این بنای باشکوه و چشم‌گیر را ساخته‌اند.



Pura Tanah Lot، بالی، اندونزی


Pura Tanah Lot روی صخره‌ای که با فاصله‌ی کمی از بالی واقع شده، ساخته شده است. این بنا یکی از ۷ معبد دریایی ساخته شده در کناره‌های سواحل جنوب غربی است. گرچه، تنها اهالی بالی اجازه‌ی ورود به این معبد را دارند اما گردشگران بی‌شماری از بیرون به تماشای آن می‌نشینند. این مکان، یکی از زیارتگاه‌های مهمی است که با اسطوره‌شناسی بالی، گره خورده است. در حقیقت اینجا مکانی برای پرستش خدای دریا است. این بنا در قرن شانزدهم میلادی ساخته شده و اعتقاد بر این است که مارهای دریایی سمی، از این معبد در برابر مزاحمان، حفاظت و نگهبانی می‌کنند.



 

مسجد سلطان احمد یا مسجد آبی و ایاصوفیه، استانبول، ترکیه

این دو بنای با شکوه که در دو طرف یک میدان واقع شده‌اند، نمونه‌هایی از میراث جاودان این شهر هستند. ایا‌صوفیه نمونه‌ای از معماری بیزانس است که نزدیک به هزار سال بزرگ‌ترین کلیسای جامع جهان بود. ایاصوفیه قبل از اینکه به مسجد تبدیل شود، کلیسای رومی کاتولیک بود و اکنون نیز به موزه تبدیل شده است. ساختار و طراحی این بنا، الهام‌بخش ساخت مسجد سلطان احمد است که با نام مسجد آبی نیز شناخته می‌شود و در سال ۱۶۱۶ ساخت آن به پایان رسیده است. کاشی‌ها و شیشه‌های رنگی به کار رفته در نمای داخلی بنا، آبی‌رنگ هستند. این مسجد به نحوی ساخته شده که گنجایش ۱۰۰۰۰ نمازگزار را داشته باشد.




تئوتیئواکان (Teotihuacan)، مکزیکوسیتی، مکزیک

 
Teotihuacan یکی از بزرگ‌ترین شهرهای پیش‌کلمبیایی در آمریکا است.
در مرکز این مجموعه، خیابانی تحت عنوان "خیابان مرگ" وجود دارد و اطراف آن سازه‌هایی با ساختاری باشکوه  شامل دو هرم بزرگ، یکی برای خورشید و دیگر برای ماه، قرار گرفته اند که برای قربانی کردن انسان و حیوانات به کار گرفته می‌شدند. هنوز بر سر این موضوع که موسسان و سازندگان این بنا چه کسانی بوده اند بحث و مناقشه  وجود دارد اما گمان می‌رود، که ۱۰۰ سال پیش از میلاد مسیح ساخته شده و در ۴۵۰ میلادی به اوج شکوفایی خود رسیده است. عظمت و تاریخچه‌ی این بنا، آن را به یک مکان دیدنی و فوق‌العاده، تبدیل کرده است.


معبد Prambanan، جاوه مرکزی، اندونزی

این مجموعه که بزرگ‌ترین معبد آیین هندو در اندونزی است از ۲۴۰ معبد تشکیل شده و جلوه‌ای از معماری کهن آیین هندو است. این معبد در سال ۸۵۰ میلادی ساخته شده است. ویژگی‌های جزیی و چشمگیر، زیبایی و شکوه معماری این بنا و ریزه‌کاری‌های نفیس در نقش‌برجسته‌ها، این بنا را از سایر موارد مشابهش، متمایز کرده است. معبد مرکزی ۱۵۴ پا ارتفاع دارد و به خدایان، Shiva، Brahma و Vishnu اهدا شده است. این بنای مذهبی، عظمت در ابعاد و ریزبینی و دقت در جزییات را یک جا جمع کرده است.

 

قصر پوتالا (Potala Palace)، تبت، چین

این سازه که هنوز پا بر جا است به دستور پنجمین دالایی لاما در سال ۱۶۴۵ ساخته شده و تکمیل کردن آن، بیشتر از پنجاه سال طول کشیده است. این قصر، هم محل استقرار دولت و هم اقامت‌گاه زمستانی دالایی لاما است. قصر سفید محل زندگی دالایی لاما است در حالی که قصر سرخ مکانی برای عبادت و تعلیم به بودائیان تبتی است. این بنا، سیزده طبقه و بیشتر از هزار تالار و اتاق دارد. این بنا به قدری دارای اهمیت و چشم‌گیر است که Zhou Enlai ماموان خود را برای حفاظت از آن در برابر ارتش سرخ در جریان انقلاب فرهنگی چین، فرستاد.

 

معبد سفید یا Wat Rong Khun، استان چیانگ ری، تایلند

این معبد تماما سفید، محل تلاقی هنر و مذهب است. این بنا که نام اصلی آن Wat Rong Khun است با نام معبد سفید نیز شناخته می‌شود. ساخت آن در سال ۱۹۹۷ آغاز شده و همچنان ادامه دارد. Chalermchai Kositpipat، هنرمند سازنده‌ی این بنا، آموزه‌های مذهبی را با هنر و معماری مدرن، پیوند داده است. این بنای غیرمعمول و حیرت‌انگیز، تفسیر مجدد آموزه‌های بودا با استفاده از شیوه‌های مدرن است.  


انگکور وات (Angkor Wat)، کامبوج

یک راهب پرتغالی در قرن شانزدهم این بنا را این طور توصیف کرده است: سازه‌ای فوق العاده که توصیف آن با قلم ممکن نیست و هیچ بنایی مشابه آن در دنیا وجود ندارد.
Angkor Wat، که بزرگ‌ترین بنای مذهبی روی این کره‌ی خاکی است، مجموعه‌ای از بیش از صد معبد سنگی است که در قرن دوازدهم میلادی، ساخته شده اند. این مجموعه که در ابتدا به خدای هندو، Vishnu، تقدیم شده بود، بعد‌ها به یک معبد بودایی تبدیل شد. معماری اصیل خمری را می‌توان در این معبد به خوبی مشاهده کرد.

 

دکتر پویا منصفی

کمی در مورد کورش هخامنشی - پویا منصفی تهرانی


تنها تصویری که از کورش در کتاب باستان شناس اروپایی  - فرانسوی ؛ مادام دیالا فوا ؛ ثبت شد که امروز به دلایل نا معلومی کتیبه ان نابود و یا ناپدید شده است . در بالای این مجسمه کتیبه ای وجود داشت که نوشته بود :


ادم کی ورش خشیسکه و زرک و خشیسکه پارسه ای

من کورش هستم . شاه شاهان و شاه پارس


بازسازی  تصویر کورش بزرگ از روی کتیبه تصویر کورش بزرگ


تصویر کاملا بازسازی شده کورش بزرگ


کورش واژه ای در زبان پارسی باستان است که ریشه ای از زبان و گویش ماد ها است و معنی ان خورشید وار یا ؛ همانند خورشید ؛ است . 


𐎤𐎢𐎽𐎢𐏁


هخا به معنی ازاد - رها - بزرگوار است و واژه ؛ منش ؛ که امروزه در زبان پارسی هنوز استفاده می شود به معنای روش و رفتار و خرد است  ایرانیان باستان به خاطر اموزشهای زرتشت برزگ به خرد ورزی و خرد انسان خیلی اهمیت می دادند . : هخامنش یعنی : ازاد منش یا بزرگ منش

زرتشت بزرگ که بخشی از عقاید و گفتارش که از دین باستانی ایرانیان  ؛ میترا  ؛  میترائیسم  ، برگرفته شده بود برتری انسان را خرد  می دانست و خرد را بخشی از نیروی خود اوندی ( خداوندی ) و انسان بی خرد را بخشی از ذات دژمن ( دشمن ) و اهریمن ( شیطان ) می دانست.


ارامگاه کورش بزرگ در شیراز - پارس


جالب است که این مکان تا ۸۰ سال پیش به عنوان ارامگاه مادر سلیمان پیامبر شناخته می شد و مردم به این مکان می رفتند و دخیل می بستند و شفا می گرفتند !



 
کوروش قبل از مرگش با هوشیاری و ذکاوت خاصی وصیت به دفن خود و مادرش ماندانا در مکانی دست نیافتنی می نماید.اسکندر مقدونی پس از غارتهای فراوان و تخریب مکانهای ایرانیان به قبر کوروش میرسد و در صدد اهانت به مدفن او برمی آید که در نهایت تعجب به کتیبه ای داخل معبد میرسد که کوروش خطاب کرده: 
اینجا ملک فرمانروائی من است

متن کامل درزیر: 
...اینجا ملک دلیران است و این ملک هیچ خائن و غارتگری را نمی پذیرد...و مطالبی که حاکی از سلطه مستحکم کوروش و ایرانیان بر سرزمین پارس دارد.و اسکندر ناموفق منصرف میشود.بعدها اعراب روی آن کتیبه خطوط عربی و آیه های قرآن حکاکی میکنند که هنوز هم برجاست.دلیل سلامتی نسبی مقبره کوروش نیز بدان جهت است که با حمله عربها به منطقه پارسه و پاسارگاد ساکنین بازمانده آنجا قبر کوروش را مقبره مادر حضرت سلیمان ذکر نموده تا متجاوزین از تخریب مکان منصرف شوند. 


ترجمه متن هخامنشی روی سنگ ارامگاه کورش توسط مادام دیالا فوا باستان شناس فرانسوی

من کوروش هستم ، شاه هخامنشی
ای مردی که هر که هستی و از هر کجا می آیی
زیرا میدانم که خواهی آمد
من کوروش هستم که به ایرانیان شاهنشاهی بخشید .با من مشاجره مکن یگانه چیزی که هنوز برای من باقی مانده است
یک مشت خاک ایران است که پیکر مرا پوشانده 


کوررش کبیر پس از به سلطنت رسیدن با تمامی دشمنان سرزمین پارس مانند امپراطوری های ماد ، و بابل وارد جنگ شد و بدون اینکه یک قطره خون بریزد با منش خوب و دعوت به دوستی بر آنها پیروز شد !
----------------------------
در فرهنگ و ادبیات پارسی و اوستایی بین زن و مرد هیچ تفاوتی نیست و ملاک درفرهنگ ایرانی انسانیت می باشد نه جنسیت ، به طوری که معنث و مذکر در ادبیات گفتاری و نوشتاری و عمومی ما فرق ندارد ، مثلا وقتی می گوییم او رفت ॥او می تواند هم مذکر باشد هم معنث و تنها زبان دنیا هستیم که با وسعت زیاد در ادبیات برای اشیا و اجسام جنسیت قائل نیستیم و این مسئاله به فرهنگ و آداب ایرانی بر می گردد چون در ایران زنان همیشه در برابر مردان بوده و هر حقوقی که یک انسان باید می داشته شامل هم مرد و هم زن می شده...حتی در زبانهای انگلیسی وفرانسه و آلمانی و ایتالیایی و عربی و غیره هم برای ضمایر، مذکر و معنث وجود دارد، این مساله از ضعف زبان فارسی نیست ؛ چرا که ما معادل خانم و آقا ( کدبان و کدبانو ) را درفارسی داریم و هر جا که لازم باشد جنسیت فرد را مشخص نماییم ، از این واژگان استفاده می نماییم و جالب اینکه بعضی کشورها زبان خود را کاملترین ادبیات معرفی می کنند و این در حالی است که اکثر واژه و هجا ها را نمی توانند ادا کنند...شما کدام اروپایی و یا اسیایی را می شناسید که بتواند واژه ایران را مثلما تلفظ کند؟؟ اما یه ایرانی میتواند سخت ترین واژه ها را تلفظ نماید।

---------------------------------------------

آیا می دانید از زمان کورش کبیر تا اواخر ساسانیان و اوایل ورود اعراب به ایران ما پادشاه زن درایران داشتیم و آنها به تنهایی حکومت یک منطقه( ساتراپ) را بدست داشتند که البته زیر نظر شاه شاهان و شاه بزرگ ایران اداره می شد؟

--------------------------------------------

آیا می دانید وقتی کورش کبیر بر سپاه ماد لشگر کشید ، و قبل از جنگ به آنها پشنهاد برابری برادری را در سایه یک کشور بزرگ را داد ، فرمانده ارتش ماد ( آژی دهاک)از اسب فرود آمد و بر پای کورش عادل بوسه زد و سرزمین ماد را تسلیم کورش کرد و هیچ خونی ریخته نشد و مردمان ماد نیز شادمانی کردند ؟ و کورش به آنها هدیه و محبت ارزانی کرد ؟و بعد از تسلیم شدن امپراطوری ماد آنها که نیز از اقوام اریا بودند بدون اینکه دچار خشم و غضب پادشاه ایران شوند توانستند شهروند ایران زمین باشند و حتی عضو خاندان سلطنتی گردند و در خدمت سربازی سپاه ایران استخدام شوند...پس از شکست ماد توسط کورش بزرگ مادها بدون هیچ گونه تبعیضی عضوی از خاندان پادشاهی ایران گردیدند।

---------------------------------
قلمرو هخامنشیان در زمان کورش بزرگ


بخشی از وصیتنامه کوورش که توسط مادام دیالا فوا ترجمه شده است :فرمان دادم بدنم را بدون تابوت و مومیایی به خاک بسپارند ، تا اجزای بدنم ، ذرات خاک ایران را تشکیل دهد

--------------------------------




خلاصه ای از زندگی کورش هخامنشی

کوروش دوم (به پارسی باستان𐎤𐎢𐎽𐎢𐏁)، کوروش بزرگ یا کوروش کبیر، همچنین سیروس و کورُس (برگردان آن از تلفظ‌های اروپایی)، بنیان‌گذار و نخستین شاه شاهنشاهی هخامنشی بود که به مدت سی سال، در بین سال‌های ۵۵۹ تا ۵۲۹ پیش از میلاد، بر نواحی گسترده‌ای از آسیا حکومت می‌کرد. کوروش در استوانهٔ خود که در بابلکشف شده، خودش را «فرزند کمبوجیه، شاه بزرگ انشان، نوادهٔ کوروش، شاه بزرگ انشان، نوادهٔ چیش‌پیش، شاه بزرگ انشان، از خانواده‌ای که همیشه پادشاه بوده‌است» معرفی می‌کند. به گفتهٔ هرودوت، کوروش نسب شاهانه داشته‌است و به‌جز کتزیاس، دیگر نویسندگان یونانی، ماندانا دختر آستیاگ را مادر کوروش دانسته‌اند و گزارش داده‌اند که کوروش حاصل ازدواج کمبوجیه یکم و ماندانا بوده‌است. برخی از مورخان امروزی این روایت را معتبر می‌دانند اما برخی دیگر اعتقاد دارند که رواج این روایت ریشه‌های سیاسی داشته‌است و هدفش این بوده که از بنیان‌گذار شاهنشاهی هخامنشی، مردی نیمه‌مادی بسازد تا مادها را با فرمانروایی پارس‌ها آشتی دهد و اصولاً رابطه‌ای بین ماندانا دختر آستیاگ و کوروش قائل نیستند و آن را افسانه می‌دانند.

دربارهٔ کودکی و جوانی کوروش و سال‌های اولیهٔ زندگی او روایات متعددی وجود دارد؛ اگرچه هر یک سرگذشت تولد وی را به شرح خاصی نقل کرده‌اند، اما شرحی که آنها دربارهٔ ماجرای زایش کوروش ارائه داده‌اند، بیشتر شبیه افسانه‌است. هرودوت در مورد دستیابی کوروش به قدرت، چهار داستان نقل می‌کند؛ ولی فقط یکی از آنها را معتبر می‌داند. طبق نظر گزنفون از قرن پنجم تا قرن چهارم پیش از میلاد مسیح سلسله داستان‌های متفاوتی دربارهٔ کوروش نقل می‌شده‌است.

کوروش ابتدا علیه ایشتوویگو، شاه ماد، به جنگ برخاست و سپس به پایتخت حکومت ماد در هگمتانه یورش برد و با کمک‌هایی که از درون سپاه ماد به او شد، هگمتانه را فتح کرد. سپس کرزوس، شاه لیدیه را شکست داد و به‌سوی سارد لشکر کشید و پس از دو هفته، شهر سارد به اشغال نیروهای ایرانی درآمد. کوروش مسئولیت فتح دیگر شهرهای آسیای صغیر را به فرماندهانش واگذار کرد و خود به اکباتان بازگشت و به‌سوی «پارت»، «زرنگ»، «هرات»، «خوارزم»، «باختر»، «سغد»، «گندار»، «ثه‌تَگوش» و «اَرَخواتیش» لشکر کشید. جزئیات این جنگ‌ها در تاریخ ثبت نشده‌است و اطلاع کمی دربارهٔ جزئیات این نبردها وجود دارد.

در بهار سال ۵۳۹ پیش از میلاد، کوروش آهنگ تسخیر بابل را کرد و وارد جنگ با بابل شد. به گواهی اسناد تاریخی و عقیدهٔ پژوهشگران، فتح بابل بدون جنگ بوده‌است و توسط یکی از فرماندهان کوروش به‌نام گئوبروه در شب جشن سال نو انجام شد. هفده روز پس از سقوط بابل، در روز ۲۹ اکتبر سال ۵۳۹ پیش از میلاد، خود کوروش وارد پایتخت شد. تصرف بابل نقطهٔ عطفی بود که باعث ایجاد امپراتوری بزرگی در آسیای مرکزی و غربی شد و زمینهٔ بازگشت یهودیان تبعیدی به میهن‌شان در سرزمین اسرائیل (کنعان) را فراهم کرد. کوروش همچنین دستور داد که پرستش‌گاه اورشلیم را بازسازی کنند و ظروف و اشیای طلایی و نقره‌ای را که نبوکدنصر، شاه بابل، از اورشلیم ربوده بود، به یهودیان تحویل داد. استوانهٔ کوروش پس از شکست دادن نبونعید و تصرف بابل، نوشته شده و به منزلهٔ سند و شاهد تاریخی پرارزشی‌است. در سال ۱۹۷۱ میلادی، سازمان ملل متحد استوانهٔ کوروش را به همهٔ زبان‌های رسمی سازمان منتشر کرد و بدلی از این استوانه در مقر سازمان ملل در شهر نیویورک قرار داده شد.

هرودوت گزارش می‌دهد که کوروش در جنگ با ماساگتها کشته شد؛ ولی این دیدگاه را بیش‌تر مورخان جدید رد می‌کنند و معتقدند که داستان هرودوت ساختگی است. تنها منبع موثق کهنی که غیرمستقیم به مرگ کوروش اشاره می‌کند، دو لوح و سند گلی یافت‌شده در بابل است که نخستین آن مربوط به دوازدهم اوت ۵۳۰ پیش از میلاد است که تاریخ آن «نهمین سال کورش، شاه کشورها» را نشان می‌دهد. سند دوم که مربوط به سی و یکم اوت ۵۳۰ پیش از میلاد است، «سال آغاز فرمانروایی کمبوجیه، شاه کشورها» را بر خود دارد. این دو سند که در ظاهر اهمیت چندانی ندارند، در واقع نشان می‌دهند که کوروش در فاصلهٔ بین ۱۲ تا ۳۱ اوت سال ۵۳۰ پیش از میلاد درگذشته‌است و یا حداقل، خبر درگذشت وی و بر تخت‌نشینی کمبوجیه در این تاریخ به بابل رسیده‌است.

پیش از سال ۵۵۰ قبل از میلاد پارس‌ها نقش به سزایی در تحولات دنیا بازی نمی‌کردند اما در این سال پیروزی‌ها و فتوحات کوروش بر سلاطین همسایه آغاز گردید. کوروش یک نظامی نابغه بود، به طوری که بین سال‌های ۵۵۰ تا ۵۳۹ پیش از میلاد با فرماندهی موفق لشکریانش پیروزی‌های متعددی کسب نمود. گستردگی پهنه حکومت کوروش تا سال ۵۳۹ پیش از میلاد از شرق، رود سند در هندوستان و از غرب، آناتولی بود. این قلمرو حکومتی ۳۲۰۰ کیلومتر طول داشت


وفات کوروش بزرگ 

کوروش بزرگ بنیاد گذار کشور ایران، مردی که عموم تاریخ نگاران مانند هرودوت و گزنفون او را اندیشمند، دادگستر و مهربان توصیف کرده اند در مارس سال 530 پیش از میلاد 9 سال پس اعلام امپراتوری ایران درگذشت । وی یازده سال پس از ایجاد دولت واحدی از سه طایفه مهاجر قوم آرین- پارس، ماد و پارت - شهر بابل (در جنوب عراق امروز و پایتخت یک امپراتوری به همان نام) را تصرف و در آنجا در اکتبر سال 539 پیش از میلاد ایجاد امپراتوری مشترک المنافع ایران را اعلام کرده بود।امپراتوری ایران در زمان کوروش که نام او در غرب با قلب تلفظ حروف یونانی، سیروس و سایرس، تلفظ می شود از هند تا مرمره و از سیحون (سیر دریا) تا دریای سرخ امتداد داشت। کوروش برای اخراج طوایف آرال که در آسیای میانه وارد سرزمین های امپراتوری پارسها( تاجیکستان امروز و نواحی اطراف) شده بودند به این منطقه رفته بود که به سوی او که سوار بر ارابه بود و سربازانش را در میدان جنگ هدایت می کرد زوبینی پرتاب شد و عمر وی پایان یافت। با وجود درگذشت کوروش، سربازان او جنگ را بردند । آرالی ها تمدنی عقب مانده و غیر قابل قبول برای ایرانیان داشتند و کوروش مایل به آلوده شدن ایرانیان به این تمدن از جمله همبستر شدن با زنانشان مقابل چشم دیگران نبود।موسس کشور ایران که مادرش ماد و پدرش پارس بود در میدانهای جنگ،همیشه در میان سربازان بود و از آنان جدا نمی شد و جان خود را بر سر همین روش گذارد । او بارها گفته بود که نباید سرباز جان برکف نهد و بجنگد و افتخار پیروزی نصیب شاه شود که دور از میدان جنگ در چادر خود درمیان نیروهای محافظ و اسبان آماده برای فرار می آساید।جنازه کوروش همچنان که وصیت کرده بود به پاسارگاد پارس منتقل و مدفون شد و آرامگاه او تا به امروز باقی مانده است و پس از وی پسرش کامبیز دوم (کامبوزبا، کمبوجیا - کمبوجیه هم تلفظ شده است) بر جای او نشست که مصر را ضمیمه امپراتوری ایران کرد.کوروش هنگام تعیین محل دفن خود از این که برای مدتی بسیار طولانی جسد او قطعه زمینی را از ثمر دادن باز می دارد از مردم ایران ( قبلا ) پوزش خواسته بود.کوروش جهانی فکر می کرد و همه ملتها را متساوی الحقوق می دانست و عقیده به ایجاد یک دولت جهانی داشت تا جنگها و خونریزی ها پایان یابد و یک قانون واحد حاکم بر روابط ملتها باشد . اعلامیه او پس از فتح بابل که سلطانش به آزار دادن سایر ملل و نیز اتباع خود شهرت داشت، نخستین منشور ملل متحد شناخته شده و نگهداری می گردد.کوروش پس از تصرف هرسرزمین که می کوشید با کمترین تلفات انسانی صورت گیرد ، رهبری آن ملت را تغییر نمی داد، آداب و قوانین و دین ایرانیان ( آیین زرتشت) را به آنان تحمیل نمی کرد . وی شورائی از این رهبران به ریاست خود تشکیل داده بود و امپراتوری او در حقیقت یک جامعه مشترک المنافع بود و شرط عضویت در این جامعه دادن آزادی به مردم خود ، بر قراری حکومت قانون ، منع بردگی و قطع ظلم و تعدی بود. ارتش کوروش سربازان اسیر را به بردگی نمی فروخت و اموال ملت مغلوب را مصادره و غارت نمی کرد . یهودیان در کتاب مقدس خود کوروش را آزادیبخش و او را یک مسیح خوانده اند. کوروش اسیران یهودی دولت بابل را آزاد کرد و به وطن خود بازگردانید و با پول ایران شهرهایشان را که به دست سلطان بابل ویران شده بود مرمت و نوسازی کرد.طبق نوشته برخی از مورخان، فوت کوروش در چهارم مارس اتفاق افتاد 


حتما در مورد اولین قراداد و پیام حقوق بشر شنیده اید . این منشور گلی در اصل فتح نامه کشور بزرگ بابل در عراق کنونی است. این فرمان را کورش صادر کرد و بر روی استوانه ای گلی حک کردند و برای وزیران و سرداران تحت سلطه ایران فرستاد تا همگان این قانون را در مناطق فتح شدخ جنگی خود اجرا کنند . سازمان ملل متحد - یونسکو این فرمان و منشور گلی را اول فرمان رعایت حقوق بشر می داند و به نام ایران ثبت کرده است و نمادی از ان را بر سر در سازمان ملل متحد با ترجمه به ۶ زبان زنده دنیا نصب کرده است . 

استوانهٔ کوروش در ماه مارس ۱۸۷۹ میلادی (برابر با اسفند-فروردین ۱۲۵۷/۸ خورشیدی) توسط هرمزد رسام در جریان کاوش‌های او در بابِل، بر تپهٔ موسوم به عَمران یافت شد.[۱۲] بعدها مشخص شد که شمال این تپه، محل پرستشگاه اِسگیلَ است، اما چون در آن زمان این پرستشگاه در زیر خاک مدفون بود، مشخص نیست که استوانه در چه فاصله‌ای از این پرستشگاه یافت شده‌است، اما به نظر می‌رسد که استوانه در میان یک دیوار بزرگ در جنوب عَمران یافته شده باشد. همین نکته و همچنین شکل استوانه‌ای کتیبه نشان می‌دهد که این استوانه به‌عنوان یک کتیبهٔ پی‌بنا، درون یک دیوار قرار داده شده بود.

هرمزد رسام در کتاب خود، این استوانه را «از مهم‌ترین کشفیّات دوران‌ها» دانسته و نوشته است که یک استوانهٔ گلی شکسته در ویرانه‌های جیمجیما به‌دست‌آورده و هنری راولینسون با خواندن آن دریافته که این کتیبه، متنی رسمی از تصرف بابل به‌دست کوروش است. وی همچنین از اینکه بخشی از استوانه شکسته و گم‌شده، ابراز تأسف کرده‌است.

استوانهٔ کوروش، استوانه‌ای از جنس خاک رس است که از دو قسمت تشکیل شده‌است؛ تکهٔ اول، همان قطعهٔ اصلی گل‌نوشته است که هرمز رسام آن را کشف کرده بود و در ۳۵ خط نوشته‌شده و تکهٔ دوم شامل خط‌های ۳۶ تا ۴۵ می‌شود و در کلکسیون بابلی دانشگاه ییلتوسط پاول-ریچارد برگر پیدا شد. درازای این استوانه ۲۲٫۸۶ سانتی‌متر و پهنای آن ۱۱ سانتی‌متر است و به زبان اکدی (بابلی نو) نوشته شده‌است. این گل‌نوشته به‌شکل استوانه‌ای است که دو انتهای این استوانه باریک‌تر و در وسط کمی بَرآمده‌است. این استوانه شامل ۴۵ خط می‌شود که روی‌هم‌رفته حدود ۲۰ سطر از آن کاملاً شکسته‌شده و امروزه در دست نیست و سه سطر ابتدایی آن نیز تقریباً به طور کامل شکسته‌اند و قابل خواندن نیستند.

 اصل این استوانه های گلی در موزه ملی انگلستان است و ترجمه ان برای شما جالب خواهد بود :



خط ۱. آن هنگام که مَـردوخ، پادشاه آسمان‌ها و زمین ... دشمنانش را ویران می‌کند... «کوروش» (در متن بابلی: «کو - رَ - آش»)، شاه جهان، شاه بزرگ، شاه توانمند، شاه «بابـِل» (با - بی - لیم)، شاه «سومر» (شو- مـِ - ری) و «اَکـَّد» (اَک - کـَ - دی - ای)، ...

خط ۲. ... همه جهان.

خط ۳. ... مرد ناشایستی به فرمانروایی کشورش رسیده بود.

خط ۴. او آیین‌های کهن را از میان برد و چیزهای ساختگی به جای آن گذاشت.

خط ۵. معبدی بَدلی از نیایشگاه «اِسَـگیلَـه» (اِ- سَگ - ایلَـه) برای شهر «اور» (او - ریم) و دیگر شهرها ساخت.

خط ۶. او پیشکشی‌های ناپاک ... آیین‌هایی که شایسته آنان نبود ... هر روز یاوه‌سرایی می‌کرد.

خط ۷. او کارهای پیشکشی‌های روزمره به خدایان را مانع شد. او با مقررات نامناسب در زندگی مردم دخالت می‌کرد. اندوه و غم را در شهرها پراکند. او از پرستش «مردوخ» (اَمَـر -اوتو) خدای بزرگ روی برگرداند.

خط ۸ او مردم را به سختی معاش دچار کرد. هر روز به شیوه‌ای ساکنان شهر را آزار می‌داد. او با کارهای خشن خود مردم را نابود می‌کرد ... همه مردم را.

خط ۹. از ناله و دادخواهی مردم، «انلیل» خشمگین شد و از آن سرزمین ... دیگر ایزدان که با او زندگی می‌کردند نیز پرستشگاه‌ها را ترک کردند.

خط ۱۰. مردم از خدای بزرگ می‌خواستند تا به وضع همه باشندگان روی زمین که زندگی و کاشانه‌شان رو به ویرانی می‌رفت، توجه کند. مردوخ خدای بزرگ اراده کرد تا ایزدان به «بابـِل» بازگردند.

خط ۱۱. ساکنان سرزمین «سومر» و «اَکـَّد» مانند مردگان شده بودند. مردوخ به سوی آنان متوجه شد و بر آنان رحمت آورد.

خط ۱۲. مَـردوخ به دنبال فرمانروایی دادگر در سراسر همه کشورها به جستجو پرداخت. به جستجوی شاهی خوب که او را یاری دهد. آنگاه او نام «کوروش» پادشاه «اَنـْشان» (اَن - شـَ - اَن) را برخواند. از او به نام پادشاه جهان یاد کرد.

خط ۱۳. او تمام سرزمین «گوتی» (کو-تی-ای) را به فرمانبرداری کوروش درآورد. همچنین همه مردمان «ماد» (اوم - مان مَـن - دَه) را. کوروش با هر «سیاه سر» (انسان) دادگرانه رفتار کرد.

خط ۱۴. کوروش با راستی و عدالت کشور را اداره می‌کرد. مَـردوخ، خدای بزرگ، با شادی از کردار نیک و پندار نیکِ این پشتیبان مردم خرسند بود.

خط ۱۵. او کوروش را برانگیخت تا راه بابـِل را در پیش گیرد؛ در حالی که خودش همچون یاوری راستین دوشادوش او گام برمی‌داشت.

خط ۱۶. لشکر پر شمار او که همچون آب رودخانه‌ای شمارش ناپذیر بود، آراسته به انواع جنگ‌افزارها در کنار او ره می‌سپردند.

خط ۱۷. مَـردوخ مقدر کرد تا کوروش بدون جنگ و خونریزی به شهر بابـِل وارد شود. او بابـِل را از هر بلایی ایمن داشت. او «نـَبونعید» (نـَ - بو - نـَ- اید) شاه را به دست کوروش سپرد.

خط ۱۸. مردم بابـِل، سراسر سرزمین سومر و اَکـَّد و همه فرمانروایان محلی فرمان کورش را پذیرفتند. از پادشاهی او شادمان شدند و با چهره‌های درخشان او را بوسیدند.

خط ۱۹. مردم سروری را شادباش گفتند که به یاری او از چنگال مرگ و غم رهایی یافتند و به زندگی بازگشتند. همه ایزدان او را ستودند و نامش را گرامی داشتند.

خط۲۰. منم «کوروش»، شاه جهان، شاه بزرگ، شاه توانمند، شاه بابـِل، شاه سومر و اَکـَّد، شاه چهار گوشه جهان.

خط ۲۱. پسر «کمبوجیه» (کـَ-اَم-بو-زی-یَه)، شاه بزرگ، شاه «اَنـْشان»، نوه «کوروش» (یکم)، شاه بزرگ، شاه اَنـْشان، نبیره «چیش‌پیش» (شی-ایش-بی-ایش)، شاه بزرگ، شاه اَنـْشان.

خط ۲۲. از دودمانی که همیشه شاه بوده‌اند و فرمانروایی اش را «بعل» (بـِ-لو) و «نابو» (نـَ-بو) گرامی می‌دارند و با خرسندی قلبی پادشاهی او را خواهانند. آنگاه که بدون جنگ و پیکار وارد بابـِل شدم.

خط ۲۳. همه مردم گام‌های مرا با شادمانی پذیرفتند. در بارگاه پادشاهان بابـِل بر تخت شهریاری نشستم. مردوخ دل‌های پاک مردم بابـِل را متوجه من کرد، زیرا من او را ارجمند و گرامی داشتم.

خط ۲۴. ارتش بزرگ من به صلح و آرامی وارد بابـِل شد. نگذاشتم رنج و آزاری به مردم این شهر و این سرزمین وارد آید.

خط ۲۵. در پی بهبود وضع داخلی بابـِل بودم ... نبونعید، بر دوش مردم درمانده بابـِل یوغی نهاده بود که در خور شأن آنان نبود.

خط ۲۶. از بند رهایشان کردم و به بدبختی‌های آنان پایان بخشیدم. فرمان دادم که همه مردم در پرستش خدای خود آزاد باشند و آنان را نیازارند. فرمان دادم که هیچ‌کس اهالی شهر را از هستی ساقط نکند. مردوخ از کردار نیک من خشنود شد.

خط ۲۷. او بر من، کوروش، که ستایشگر او هستم، بر پسر من «کمبوجیه» و همچنین بر همه سپاهیان من،

خط ۲۸. برکت و مهربانی اش را ارزانی داشت. ما همگی شادمانه و در صلح و آشتی مقام بلندش را ستودیم. به فرمان مردوخ همه شاهانی که بر اورنگ پادشاهی نشسته‌اند.

خط ۲۹. و همه پادشاهان سرزمین‌های جهان، از «دریای بالا» (دریای مدیترانه) تا «دریای پایین» (خلیج فارس)، همه مردم سرزمین‌های دوردست، همه پادشاهان «اموری» (اَ - مور - ری - ای)، همه چادرنشینان،

خط ۳۰. مرا خراج گذاردند و در بابـِل بر من بوسه زدند. از ... تا «آشور» (اَش-شور) و «شوش» (شو-شَن)

خط ۳۱. من شهرهای «آگادِه» (اَ-گـَ-دِه)، «اِشنونا» (اِش-نو-نَک)، «زَمبان» (زَ-اَم-بـَ-اَن)، «مِتورنو» (مـِ-تور-نو)، «دیر» (دِ-ایر)، سرزمین «گوتیان» و شهرهای کهن آن سوی «دجله» (ای-دیک-لَت) که ویران شده بود را از نو ساختم.

خط ۳۲. فرمان دادم تمام نیایشگاه‌هایی که بسته شده بود را بگشایند. همه خدایان این نیایشگاه‌ها را به جاهای خود بازگرداندم. همه مردمانی که پراکنده و آواره شده بودند را به جایگاه‌های خود برگرداندم. خانه‌های ویران آنان را آباد کردم. همه مردم را به همبستگی فرا خواندم.

خط ۳۳. هم چنین پیکره خدایان سومر و اَکـَّد را که نـَبونعید بدون واهمه از خدای بزرگ به بابـِل آورده بود؛ به خشنودی مَـردوخ به شادی و خرمی.

خط ۳۴. به نیایشگاه‌های خودشان بازگرداندم، بشود که دل‌ها شاد گردد. بشود، خدایانی که آنان را به جایگاه‌های مقدس نخستین شان بازگرداندم،

خط ۳۵. هر روز در پیشگاه خدای بزرگ برایم خواستار زندگانی بلند باشند. بشود که سخنان پر برکت و نیک خواهانه برایم بیابند. بشود که آنان به خدای من مَـردوخ بگویند: «به کوروش شاه، پادشاهی که تو را گرامی می‌دارد و پسرش کمبوجیه جایگاهی در سرای سپند ارزانی‌دار.»

خط ۳۶. بی گمان در روزهای سازندگی، همگی مردم بابـِل، پادشاه را گرامی داشتند و من برای همه مردم جامعه‌ای آرام فراهم ساختم...

خط ۳۷. ... غاز، دو اردک، ده کبوتر. برای غازها، اردک‌ها و کبوتران...

خط ۳۸. ... باروی بزرگ شهر بابـِل بنام «ایمگور-اِنلیل» (ایم-گور-اِن-لیل) را استوار گردانیدم ...

خط ۳۹.... دیوار آجری خندق شهر را،

خط ۴۰ ... که هیچ‌یک از شاهان پیشین (کار ساخت دیوار را) با بردگانِ به بیگاری گرفته شده به پایان نرسانیده بودند...

خط ۴۱. ... به انجام رسانیدم.

خط ۴۲. دروازه‌هایی بزرگ برای آن‌ها گذاشتم با درهایی از چوب سِدر و روکشی از مفرغ...

خط ۴۳. ... کتیبه‌ای از پادشاهی پیش از من بنام «آشور بانی‌پال» (آش - شور - با - نی - اَپ - لی)

خط ۴۴. ...

خط ۴۵. ... برای همیشه!




هنری راولینسون، کسی که برای نخستین بار متن استوانه را به‌زبان انگلیسی ترجمه کرد.




پویا منصفی تهرانی باستان شناس و پژوهشگر تاریخی
دکتر پویا منصفی

کشف و ضبط مجسمه چندمیلیاردی داریوش هخامنشی !

کشف و ضبط مجسمه چندمیلیاردی داریوش هخامنشی قبل از فروش !


خبری تاسف اور یا خوشحال کننده ؟

باز هم غارت تاریخ و هویت  ایران 

گزارشی از پویا منصفی تهرانی باستانشناس و پژوهشگر تاریخی


وزن این مجسمه یک کیلو 694 گرم، ارتفاع آن 45 سانتی متر برروی پایه نقره ای آن خط میخی باستان منقوش شده است.



به گزارش سرویس خبری سازمان میراث فرهنگی رییس پلیس پلدختر گفت: سربازان گمنام امام زمان (عج) و ماموران انتظامی این شهرستان موفق به کشف و ضبط ، یک قطعه مجسمه از جنس طلا 22 عیار با پایه نقره ای متعلق به داریوش هخامنشی را از سوداگران اموال تاریخی و فرهنگی کشور در پلدختر شدند.

 

سرهنگ رضا داوودی روز چهارشنبه افزود: با توجه به اشراف اطلاعاتی سربازان گمنام و ماموران نیروی انتظامی در جهت حفظ صیانت از کشور موفق به کشف این مجسمه در حین انجام معامله در پلدختر شدند.





وی گفت: کارشناسان قیمت این شیئ تاریخی را 30 میلیارد تومان تایید کردند و در این رابطه دو نفر سوداگر میراث فرهنگی دستگیر و با قرار قانونی روانه زندان شدند.

 

رییس پلیس پلدختر به جزییات این مجسمه پرداخت و افزود: وزن این مجسمه یک کیلو 694 گرم، ارتفاع آن 45 سانتی متر برروی پایه نقره ای آن خط مس باستان منقوش شده است.

 

سرهنگ داوودی تصریح کرد: بر روی اصل مجسمه رداعی که بر تن دارد خط میخی ایران باستان با معانی و مفهوم مشخص نقش بسته است.

رییس پلیس پلدختر گفت: برخی کارشناسان بر این باورند که این شیئ طلایی از روی مجسمه سنگی داریوش که سر ندارد و در موزه ملی ایران نگهداری می شود که در سال 1970 میلادی در پایتخت زمستانی هخامنشی شهرستان شوش کشف شده ساخته شده است.

وی افزود: این شیئ تاریخی، تحویل اداره کل میراث فرهنگی استان لرستان جهت مطالعات بیشتر داده خواهد شد.


اگر داده شود و یا غیب نشود !!!!


فرمانده انتظامی به سوداگران اموال و اشیا تاریخی که سرزمین باستانی لرستان را هدف سودای خود قرار داده اند هشدار داد و گفت: سوداگران بدانند که در صورت مشاهده هر گونه تخریب و قاچاق اموال و خرید و فروش اموال فرهنگی با توجه به اشرافیت مورد شناسایی قرار خواهند گرفت و به مجازات می رسند.

 خدا پدرتون رو بیامرزه اگر واقعا اینطور عمل کنید…. پویا منصفی تهرانی

دکتر پویا منصفی